Update fa.fooladvand
Wed, 4 May 2022 00:48:43 +0430
-2 +2
ستايش خدايى ستایش خدایی را كه که پروردگار جهانيان، جهانیان،
-5,1069 +5,1069
[بار الها] تنها تو را مىپرستيم، میپرستیم، و تنها از تو يارى مىجوييم. یاری میجوییم.
ما را به راه راست هدايت هدایت فرما،
راه آنان كه گرامىشان داشتهاى، که گرامیشان داشتهای، نه [راه] مغضوبان، و نه [راه] گمراهان.
الف، لام، ميم.
اين میم.
این است كتابى كه کتابی که در [حقانيت] [حقانیت] آن هيچ ترديدى نيست؛ هیچ تردیدی نیست؛ [و] مايه هدايت تقواپيشگان مایه هدایت تقواپیشگان است:
آنان كه که به غيب ايمان مىآورند، غیب ایمان میآورند، و نماز را بر پا مىدارند، میدارند، و از آنچه به ايشان روزى دادهايم ایشان روزی دادهایم انفاق مىكنند؛ میکنند؛
و آنان كه که بدانچه به سوى سوی تو فرود آمده، و به آنچه پيش پیش از تو نازل شده است، ايمان مى ایمان می آورند؛ و آنانند كه که به آخرت يقين یقین دارند.
آنان برخوردار از هدايتى هدایتی از سوى سوی پروردگار خويشند؛ خویشند؛ و آنان همان رستگارانند.
در حقيقت كسانى كه كفر ورزيدند حقیقت کسانی که کفر ورزیدند -چه بيمشان دهى، بیمشان دهی، چه بيمشان ندهى- بیمشان ندهی- بر ايشان يكسان ایشان یکسان است؛ [آنها] نخواهند گرويد. گروید.
خداوند بر دلهاى دلهای آنان، و بر شنوايى ايشان شنوایی ایشان مُهر نهاده؛ و بر ديدگانشان پردهاى دیدگانشان پردهای است؛ و آنان را عذابى دردناك عذابی دردناک است.
و برخى برخی از مردم مىگويند: میگویند: «ما به خدا و روز بازپسين ايمان آوردهايم»، ولى بازپسین ایمان آوردهایم»، ولی گروندگان [راستين] نيستند. [راستین] نیستند.
با خدا و مؤمنان نيرنگ مىبازند؛ ولى نیرنگ میبازند؛ ولی جز بر خويشتن نيرنگ نمىزنند، خویشتن نیرنگ نمیزنند، و نمىفهمند. نمیفهمند.
در دلهايشان مرضى دلهایشان مرضی است؛ و خدا بر مرضشان افزود؛ و به [سزاى] [سزای] آنچه به دروغ مى می گفتند، عذابى دردناك عذابی دردناک [در پيش] پیش] خواهند داشت.
و چون به آنان گفته شود: «در زمين زمین فساد مكنيد»، مىگويند: مکنید»، میگویند: «ما خود اصلاحگريم.» اصلاحگریم.»
بهوش باشيد كه باشید که آنان فسادگرانند، ليكن نمىفهمند. لیکن نمیفهمند.
و چون به آنان گفته شود: «همان گونه كه که مردم ايمان ایمان آوردند، شما هم ايمان بياوريد»، مىگويند: «آيا ایمان بیاورید»، میگویند: «آیا همان گونه كه كم که کم خردان ايمان ایمان آوردهاند، ايمان بياوريم؟» ایمان بیاوریم؟» هشدار كه که آنان همان كمخردانند؛ ولى نمىدانند. کمخردانند؛ ولی نمیدانند.
و چون با كسانى كه ايمان کسانی که ایمان آوردهاند برخورد كنند، مىگويند: «ايمان آورديم کنند، میگویند: «ایمان آوردیم »، و چون با شيطانهاى شیطانهای خود خلوت كنند، مىگويند: کنند، میگویند: «در حقيقت حقیقت ما با شماييم، شماییم، ما فقط [آنان را] ريشخند مىكنيم.» ریشخند میکنیم.»
خدا [است كه] ريشخندشان مىكند، که] ریشخندشان میکند، و آنان را در طغيانشان طغیانشان فرو مىگذارد میگذارد تا سرگردان شوند.
همين كسانند كه گمراهى همین کسانند که گمراهی را به [بهاى] هدايت خريدند، [بهای] هدایت خریدند، در نتيجه نتیجه داد و ستدشان سود[ى سود[ی به بار] نياورد؛ نیاورد؛ و هدايتيافته هدایتیافته نبودند.
مَثَل آنان، همچون مَثَل كسانى کسانی است كه آتشى که آتشی افروختند، و چون پيرامون پیرامون آنان را روشنايى روشنایی داد، خدا نورشان را برد؛ و در ميان تاريكيهايى كه نمىبينند رهايشان كرد.
كرند، میان تاریکیهایی که نمیبینند رهایشان کرد.
کرند، لالند، كورند؛ بنابراين کورند؛ بنابراین به راه نمىآيند.
يا نمیآیند.
یا چون [كسانى كه [کسانی که در معرض] رگبارى رگباری از آسمان -كه -که در آن تاريكيها تاریکیها و رعد و برقى برقی است- [قرار گرفتهاند]؛ از [نهيب] [نهیب] آذرخش [و] بيم بیم مرگ، سر انگشتان خود را در گوشهايشان گوشهایشان نهند، ولى ولی خدا بر كافران کافران احاطه دارد.
نزديك نزدیک است كه که برق چشمانشان را بربايد؛ برباید؛ هر گاه كه که بر آنان روشنى روشنی بخشد، در آن گام زنند؛ و چون راهشان را تاريك كند، تاریک کند، [بر جاى جای خود] بايستند؛ بایستند؛ و اگر خدا مىخواست شنوايى میخواست شنوایی و بينايىشان بیناییشان را برمىگرفت، كه برمیگرفت، که خدا بر همه چيز چیز تواناست.
اى ای مردم، پروردگارتان را كه که شما، و كسانى کسانی را كه پيش که پیش از شما بودهاند آفريده آفریده است، پرستش كنيد؛ کنید؛ باشد كه که به تقوا گراييد. گرایید.
همان [خدايى] كه زمين [خدایی] که زمین را براى برای شما فرشى فرشی [گسترده]، و آسمان را بنايى بنایی [افراشته] قرار داد؛ و از آسمان آبى آبی فرود آورد؛ و بدان از ميوهها رزقى براى میوهها رزقی برای شما بيرون بیرون آورد؛ پس براى برای خدا همتايانى همتایانی قرار ندهيد، ندهید، در حالى كه حالی که خود مىدانيد. میدانید.
و اگر در آنچه بر بنده خود نازل كردهايم شك داريد، کردهایم شک دارید، پس -اگر راست مىگوييد- سورهاى میگویید- سورهای مانند آن بياوريد؛ بیاورید؛ و گواهان خود را -غير -غیر خدا- فرا خوانيد. خوانید.
پس اگر نكرديد نکردید -و هرگز نمىتوانيد كرد- نمیتوانید کرد- از آن آتشى كه آتشی که سوختش مردمان و سنگها هستند، و براى كافران برای کافران آماده شده، بپرهيزيد. بپرهیزید.
و كسانى کسانی را كه ايمان که ایمان آوردهاند و كارهاى شايسته کارهای شایسته انجام دادهاند، مژده ده كه ايشان که ایشان را باغهايى باغهایی خواهد بود كه که از زير زیر [درختان] آنها جويها جویها روان است. هر گاه ميوهاى میوهای از آن روزىِ ايشان روزیِ ایشان شود، مىگويند: «اين میگویند: «این همان است كه پيش که پیش از اين [نيز ]روزىِ این [نیز ]روزیِ ما بوده.» و مانند آن [نعمتها] به ايشان ایشان داده شود؛ و در آنجا همسرانى پاكيزه همسرانی پاکیزه خواهند داشت؛ و در آنجا جاودانه بمانند.
خداى خدای را از اينكه اینکه به پشهاى -يا پشهای -یا فروتر [يا [یا فراتر] از آن- مَثَل زند، شرم نيايد. نیاید. پس كسانى كه ايمان کسانی که ایمان آوردهاند مىدانند كه میدانند که آن [مَثَل] از جانب پروردگارشان بجاست؛ ولى كسانى كه ولی کسانی که به كفر گراييدهاند مىگويند: کفر گراییدهاند میگویند: «خدا از اين این مَثَل چه قصد داشته است؟» [خدا] بسيارى بسیاری را با آن گمراه، و بسيارى بسیاری را با آن راهنمايى مىكند؛ و[لى] راهنمایی میکند؛ و[لی] جز نافرمانان را با آن گمراه نمىكند.
همانانى كه پيمان نمیکند.
همانانی که پیمان خدا را پس از بستن آن مىشكنند؛ میشکنند؛ و آنچه را خداوند به پيوستنش پیوستنش امر فرموده مىگسلند؛ میگسلند؛ و در زمين زمین به فساد مىپردازند؛ میپردازند؛ آنانند كه زيانكارانند. که زیانکارانند.
چگونه خدا را منكريد؟ منکرید؟ با آنكه مردگانى بوديد آنکه مردگانی بودید و شما را زنده كرد؛ کرد؛ باز شما را مى ميراند می میراند [و] باز زنده مىكند؛ میکند؛ [و] آنگاه به سوى سوی او بازگردانده مىشويد. میشوید.
اوست آن كسى كه کسی که آنچه در زمين زمین است، همه را براى برای شما آفريد؛ آفرید؛ سپس به [آفرينش] [آفرینش] آسمان پرداخت، و هفت آسمان را استوار كرد؛ کرد؛ و او به هر چيزى چیزی داناست.
و چون پروردگار تو به فرشتگان گفت: «من در زمين جانشينى زمین جانشینی خواهم گماشت»، [فرشتگان] گفتند: «آيا «آیا در آن كسى کسی را مىگمارى كه میگماری که در آن فساد انگيزد، انگیزد، و خونها بريزد؟ بریزد؟ و حال آنكه آنکه ما با ستايش ستایش تو، [تو را] تنزيه مىكنيم؛ تنزیه میکنیم؛ و به تقديست مىپردازيم.» تقدیست میپردازیم.» فرمود: «من چيزى مىدانم كه چیزی میدانم که شما نمىدانيد.» نمیدانید.»
و [خدا] همه [معانى] [معانی] نامها را به آدم آموخت؛ سپس آنها را بر فرشتگان عرضه نمود و فرمود: «اگر راست مىگوييد، میگویید، از اسامى اينها اسامی اینها به من خبر دهيد.» دهید.»
گفتند: «منزهى «منزهی تو! ما را جز آنچه [خود] به ما آموختهاى، هيچ دانشى نيست؛ تويى داناى حكيم.» آموختهای، هیچ دانشی نیست؛ تویی دانای حکیم.»
فرمود: «اى «ای آدم، ايشان ایشان را از اسامى اسامی آنان خبر ده.» و چون [آدم] ايشان ایشان را از اسماءشان خبر داد، فرمود: «آيا «آیا به شما نگفتم كه که من نهفته آسمانها و زمين زمین را مىدانم؛ میدانم؛ و آنچه را آشكار مىكنيد، آشکار میکنید، و آنچه را پنهان مىداشتيد مىدانم؟» میداشتید میدانم؟»
و چون فرشتگان را فرموديم: «براى فرمودیم: «برای آدم سجده كنيد»، کنید»، پس بجز ابليس -كه ابلیس -که سر باز زد و كبر ورزيد کبر ورزید و از كافران کافران شد- [همه] به سجده درافتادند.