Add fa.safavi
Tue, 12 Apr 2022 01:50:16 +0430
-0,0 +1,6236
به نام خداوندِ گسترده مهرِ مهربان
ستایش از آنِ خداست که پروردگار جهانیان است،
همو که گسترده مهر و مهربان است.
خداوندگار روزِ پاداش و جزاست.
بار الـها، تنها تو را میپرستیم و در آن، تنها از تو یاری میجوییم.
ما را به راه راست هدایت فرما.
راه کسانی که به آنان نعمت دادی، همانان که نه به بیراهه رفتهاند و به خشم تو گرفتار شدهاند و نه گم گشتگانند که راه درست نشناختهاند.
الف. لام. میم.
این قرآن، همان کتاب [کاملی] است که در آسمانی بودنش هیچ تردیدی نیست و راهنمای تقواپیشگان است،
همانان که به خدا ـ که از دیدگانشان نهان است ـ ایمان دارند و نماز را برپا میدارند و در راه تقویت دین و ایمان از آنچه روزی آنان کردهایم انفاق میکنند.
و آنان که به این قرآن که بر تو فرو فرستاده شده و به کتابهای آسمانی دیگر که پیش از تو نازل گردیده است ایمان و به جهان آخرت یقین دارند (آن را باور داشته و از یاد نمیبرند).
اینان بر هدایتی قرار دارند که از جانب پروردگارشان به آنها داده شده است، و هم اینانند که نیکبختاند.
ای پیامبر، این کافران برایشان یکسان است، چه هشدارشان دهی یا هشدارشان ندهی، ایمان نمیآورند.
خدا بر دلها و گوش هایشان مهر نهاده است، زیرا بر دیدگانشان پردهای بوده است پس نه خود میتوانند حق را درک کنند و نه با هدایت دیگران به راه میآیند، و برای آنان عذابی بزرگ خواهد بود.
و از مردم کسانی اند که میگویند: به خدا و روز رستاخیز ایمان آوردهایم، در حالی که مؤمن نیستند.
با خدا و کسانی که ایمان آوردهاند سخت نیرنگ میبازند، ولی جز خود را فریب نمیدهند، و این را درنمی یابند.
در دل هایشان بیماری شک و تردید نهفته بود، از این روی به نفاق خو گرفتند، و خدا به کیفر آن بر بیماریشان افزود. و برای آنان به سبب این که دروغ میگفتند، عذابی دردناک خواهد بود.
و چون به آنان گفته شود: در زمین فساد نکنید، گویند: جز این نیست که ما اصلاحگریم.
بدانید که آنان فسادگرند، ولی خود درنمی یابند.
و چون به آنان گفته شود: شما نیز همان گونه که مردم ایمان آوردهاند ایمان بیاورید، گویند: آیا چنان که بی خردان ایمان آوردهاند ایمان بیاوریم؟ بدانید که آنان خود بی خردند، ولی نمیدانند.
و چون با کسانی که ایمان آوردهاند برخورد کنند، گویند: ایمان آوردهایم، و چون نزد سرانِ شرور خود روند و با آنان خلوت کنند، گویند: ما با شماییم، جز این نیست که ما مؤمنان را به مسخره گرفتهایم.
خداست که آنان را به مسخره میگیرد و آنان را مدد میدهد که همواره در طغیانشان سرگردان بمانند.
اینان کسانی اند که گمراهی را به بهای هدایت خریدهاند، از این رو داد و ستدشان سودی نکرده و رهیافته نبودهاند.
داستان منافقان مانند داستان کسانی است که آتشی برافروختند، و چون پیرامونشان را روشن ساخت، خدا نورشان را از میان برد، و آنان را در تاریکیهایی که چیزی نمیدیدند رها کرد.
آنان کر و لال و کورند، نه توانِ شنیدن حق را دارند و نه بر باز گفتن آن توانا هستند و نه میتوانند نشانههای حق را بنگرند، از این رو از گمراهی خود باز نخواهند گشت.
یا داستانشان مانند داستان کسانی است که در رگباری تند که از آسمان فرو میریزد و در آن تاریکیها و رعد و برقی است، گرفتار شدهاند. در اثر خروش صاعقهها از ترس مرگ، انگشتان خود را در گوش هایشان مینهند، و خدا بر کافران احاطه دارد.
نزدیک است درخشش برق دیدگانشان را برُباید. هرگاه راه را برای آنان روشن کند، در پرتو آن پیش میروند، و چون راه را بر آنان تاریک کند میایستند. و اگر خدا میخواست، از آغاز، شنوایی را از گوشها و بینایی را از چشم هایشان میگرفت، که خدا بر هر کاری تواناست.
ای مردم، پروردگارتان را بپرستید، همان کسی که شما و کسانی را که پیش از شما بودهاند آفریده است، باشد که تقواپیشه گردید و از گرایش به کفر و نفاق بپرهیزید.
همان کسی که زمین را برای شما بستری [گسترده] و آسمان را بنایی [برافراشته] قرار داد، و از آسمان آبی فرود آورد و به وسیله آن برای شما از میوهها و محصولات رزقی پدید آورد. پس شما که از دانشی برخوردارید، برای خدا همتایانی قرار ندهید.
و اگر در آسمانی بودن این قرآن که بر بنده خود محمّد فرو فرستادهایم تردید دارید و در این ادّعا راست میگویید، سورهای مانند آن بیاورید و گواهانتان را ـ جز خدا ـ فرا خوانید تا بر همسانی آنچه در ردیف قرآن برمی شمرید گواهی دهند.
پس اگر چنین نکردید ـ که هرگز نمیکنید و نتوانید کرد ـ از آن آتشی که هیزمش انسانها و سنگهای مورد پرستش شمایند، و برای کافران آماده شده است پروا کنید.
و به کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته کردهاند نوید ده که برای آنان در آخرت بوستانهایی انبوه از درختان است که از زیر آنها جویها روان است. هرگاه میوهای از آن باغها روزیِ آنان شود گویند: این همان چیزی است که پیش از این در دنیا روزی ما شده بود، و آن را در حالی که همانند است برایشان میآورند، و در آن جا همسرانی پاک و پیراسته خواهند داشت و در آن جا جاودانه خواهند بود.
خداوند از این که به پشهای یا فراتر از آن مثَل زند پروا ندارد. پس کسانی که ایمان آورده اند میدانند که آن حق است و از جانب پروردگارشان است، و امّا کسانی که کافر شده اند میگویند: خدا از این مثل چه هدفی داشته است؟ خدا بسیاری را بدان گمراه و بسیاری را بدان هدایت میکند، ولی جز فاسقان را به وسیله آن گمراه نمیکند.
فاسقان کسانی اند که عهدشان را که با خدا پس از آن که بر آن پیمانی استوار بسته اند میشکنند و آنچه را خداوند به پیوستن آن فرمان داده است میگسلند، و با انجام کارهای ناشایسته، در زمین تباهی به بار میآورند. آنانند زیانکاران.
چگونه [ربوبیّت] خدا را انکار میکنید؟ در حالی که شما مردگانی بودید که خدا به شما حیات بخشیده است، سپس شما را میمیراند و بار دیگر زنده میکند، آن گاه به سوی او باز گردانده میشوید.
اوست آن که همه آنچه را در زمین است برای شما آفرید، وانگهی به آفرینش آسمان پرداخت و آنها را برای شما به صورت هفت آسمان سامان داد، و او به هر چیزی داناست.
و آن گاه بر آدمیان نعمت ارزانی شد که پروردگارت به فرشتگان گفت: من در زمین جانشینی قرار خواهم داد. فرشتگان چون میدانستند که موجودی که در زمین زندگی میکند روی به تبهکاری میآورد، گفتند: آیا در زمین کسانی را میگماری که در آن فساد میکنند و خونها میریزند، در حالی که ما همراه با ستایش تو، تو را تسبیح میگوییم و تقدیس میکنیم؟ گفت: من چیزهایی میدانم که شما نمیدانید.
و نام همگان را به آدم آموخت، سپس آنان را بر فرشتگان عرضه کرد و گفت: اگر راست میگویید که شما شایسته مقام خلافتید، مرا از نام آنان با خبر کنید.
فرشتگان گفتند: پروردگارا، تو از هر عیب و کاستی پیراستهای. ما را دانشی جز آنچه تو به ما آموختهای نیست. بی تردید تویی دانا و حکیم.
خدا گفت: ای آدم، از نام آنان به فرشتگان خبر ده. هنگامی که آدم اسامی آنها را به فرشتگان خبر داد، خدا به فرشتگان گفت: آیا به شما نگفتم که من نهان آسمانها و زمین را میدانم و آنچه را آشکار میکنید و آنچه را کتمان کرده اید میدانم؟
و نیز آن گاه بر آدمیان نعمت ارزانی شد که به فرشتگان گفتیم: برای آدم سجده کنید. پس همگان سجده کردند، مگر ابلیس که خود داری کرد و تکبّر ورزید و از کافران بود.
و گفتیم: ای آدم، تو و همسرت در این بهشت سکونت کنید و از نعمتهای آن، از هر کجا خواستید، به خوشی بخورید، ولی به این درخت نزدیک نشوید و از آن نخورید که از کسانی خواهید بود که بر خویشتن ستم کرده و رنج و سختی را بر خود روا دانستهاند.
اما شیطان آن دو را با ترغیبشان به آن درخت به لغزش انداخت و از نعمتهایی که در آن بودند بیرونشان کرد، و ما به آنان (آدم و حوّا و ابلیس) گفتیم: فرود آیید در حالی که دشمن یکدیگر خواهید بود، و در زمین تا چندی قرارگاه و بهرهای خواهید داشت.
سپس آدم از پروردگارش کلماتی را دریافت کرد و به وسیله آنها توبه نمود. خدا نیز به سوی او بازگشت و توبه اش را پذیرفت، چرا که او بسیار توبه پذیر و مهربان است.
به آنان گفتیم: همگی از بهشت فرود آیید، پس اگر از جانب من رهنمودی برای شما آمد ـ که خواهد آمد ـ کسانی که رهنمود مرا پیروی کنند، نه ترسی آنان را فرا میگیرد و نه اندوهگین میشوند.
و کسانی که کفر ورزند و آیات ما را دروغ انگارند، همدم آتش دوزخند و در آن جاودانه خواهند بود.
ای بنی اسرائیل، نعمت مرا که به شما ارزانی داشتهام به خاطر داشته باشید، و به پیمانی که با من بستهاید وفا کنید آنگاه است که من نیز به عهدی که با شما بستهام وفا خواهم کرد، و تنها از من بیم داشته باشید.
و به این قرآن که آن را فرو فرستادهام و توراتی را که با شماست تصدیق میکند ایمان بیاورید و از میان اهل کتاب نخستین کسانی نباشید که بدان کفر میورزند، و آیات مرا به بهای ناچیز دنیا نفروشید، و تنها از من پروا کنید.
و حق را در چهره باطل آشکار نسازید و حق را کتمان نکنید در حالی که [آن را] میدانید.
و نماز را برپا دارید و زکات بپردازید و با رکوع کنندگان رکوع کنید.
آیا مردم را به نیکی فرمان میدهید و خود را فراموش میکنید، با این که کتاب آسمانی را تلاوت میکنید؟ آیا درنمی یابید؟
و از صبر و نماز یاری جویید، و به راستی نماز، کاری بس سنگین و گران است، مگر بر فروتنان،
همانان که گمان میبرند که پروردگارشان را دیدار خواهند کرد و به سوی او باز خواهند گشت.
ای بنی اسرائیل، نعمت مرا که بر شما ارزانی داشتهام به خاطر داشته باشید، و یاد کنید که من شما را با دادنِ نعمتهای فراوان بر سایر امّتها برتری بخشیدم.
و بترسید از روزی که هیچ کس چیزی از عذاب را از دیگری کفایت نمیکند و شفاعتی از او پذیرفته نمیگردد و در برابر عذاب، فدیهای معادل آن از او گرفته نمیشود و آنان یاری نخواهند شد.
و به یاد آورید هنگامی را که شما را از فرعونیان رهایی بخشیدیم. آنان پیوسته عذاب ناگوار به شما میچشاندند. پسرانتان را سر میبریدند تا نسل شما را از بین ببرند، و زنانتان را برای کنیزی و خدمتگذاری زنده میگذاشتند، و در این ماجرا از جانب پروردگارتان آزمونی بزرگ بود.
و هنگامی را که دریا را برای شما شکافتیم و شما را از چنگ دشمنان رهایی بخشیدیم و فرعونیان را در حالی که نظاره میکردید در دریا غرق کردیم.
و هنگامی را که با پیامبرتان موسی چهل شب وعده گذاشتیم که در آن به عبادت به سر بَرَد، آن گاه شما پس از رفتنش به وعده گاه، گوساله را به خدایی گرفتید، در حالی که ستمکار بودید.
سپس شما را بعد از آن بخشیدیم، باشد که سپاسگزاری کنید.
و هنگامی را که به موسی کتاب آسمانی تورات و جداکننده حق از باطل را عطا کردیم، باشد که هدایت شوید.
و هنگامی را که موسی به قومش گفت: ای قوم من، بی تردید شما با برگرفتن گوساله به پرستش، به خود ستم کردید، پس به درگاه آفریدگارتان توبه کنید و بدین منظور گوساله پرستان شما یکدیگر را بکشند، که این کار نزد آفریدگارتان برای شما بهتر است. پس از آن که برخی مجرمان به قتل رسیدند، خدا توبه گنهکاران شما را پذیرفت، که او بسیار توبه پذیر و مهربان است.
و هنگامی را که گفتید: ای موسی، هرگز سخن تو را مبنی بر این که خدا تورات را بر تو فرو فرستاده است باور نمیکنیم تا این که خدا را آشکارا به چشم خود ببینیم و تأیید تورات را از او بشنویم. پس به سزای این سخنتان صاعقه شما را فرو گرفت در حالی که نظاره میکردید.
سپس شما را پس از مرگتان برانگیختیم، باشد که سپاسگزاری کنید.
و ابرها را ـ آن گاه که در بیابانی سوزان رهسپار بودید ـ بر شما سایه گستر کردیم، و (منّ) و (سلوی) بر شما فرو فرستادیم، و گفتیم: از روزیهایی که به شما دادهایم و همه خوب و پاکیزهاند بخورید. و آنان [با سرکشی ها] بر ما ستم نکردند، بلکه بر خود ستم روا میداشتند.
و یاد کنید هنگامی را که گفتیم: به این شهر درآیید و از نعمتهای آن، هر جا که خواهید، به خوشی تناول کنید و سجده کنان [= با فروتنی] وارد دروازه آن شوید و بگویید: پروردگارا، گناهانمان را فرو ریز، ما هم گناهانتان را خواهیم بخشود و بر پاداش نیکوکاران خواهیم افزود.
ولی کسانی که ستم کرده بودند، آن را به سخنی دیگر تغییر دادند به سخنی جز آنچه به آنان گفته شده بود، پس بر ستمکاران به سزای این که نافرمانی کردند، عذابی از آسمان فرو فرستادیم.
و هنگامی را که موسی برای قومش آب طلبید، پس به او گفتیم: با عصایت بر این سنگ بزن. چون عصایش را بر آن زد، دوازده چشمه آب به تعداد قبایل بنی اسرائیل از آن جوشید و هر مردمی از آن قبایل آبشخور خود را شناخت. پس به آنان گفته شد: از روزیِ خدا بخورید و بیاشامید و فسادگرانه در زمین تباهی مکنید.
و هنگامی را که گفتید: ای موسی، ما نمیتوانیم بر یک نوع خوراکی (منّ و سلوی) صبر کنیم، برای ما از پروردگارت بخواه که از آنچه زمین میرویاند، از سبزی و خیار و سیر و عدس و پیازش برای ما پدید آورَد که دعای تو را اجابت میکند. موسی گفت: آیا میخواهید چیزی را که پستتر است جایگزین چیزی کنید که بهتر است؟! به شهری درآیید، آنچه درخواست کردهاید برای شما در آن جا خواهد بود، و مهرِ خواری و درماندگی بر آنان زده شد، و خود را مورد خشم خدا قرار دادند. این بدان سبب بود که به آیات خدا کفر میورزیدند و پیامبران را به ناحق میکشتند و این از آن روی بود که از فرمانهای خدا سرپیچی کردند و پیش از آن از حدود الهی تجاوز مینمودند.
آنان که ایمان آوردهاند (مسلمانان) و آنان که یهودیاند، و نیز مسیحیان و صابئان بدانند که این عناوین کارساز نیست، بلکه کسانی که واقعاً به خدا و روز قیامت ایمان دارند و کار شایسته میکنند، پاداش ایمان و عمل خود را نزد پروردگارشان خواهند داشت و هیچ ترسی آنان را فرانمی گیرد و اندوهگین نمیشوند.
و یاد کنید هنگامی را که از شما پیمان گرفتیم و برای این که قدرت خود را به شما نشان دهیم، آن کوه را بر فراز شما برافراشتیم و گفتیم: کتابی را که به شما دادهایم به جِدّ و جهد بگیرید و آنچه را که در آن است به خاطر داشته باشید، باشد که تقوا پیشه کنید.
سپس شما بعد از آن روی برتافتید، که اگر فضل خدا و رحمت او بر شما نبود، قطعاً از زیانکاران بودید.
و قطعاً شما کسانی از خودتان را که در روز شنبه به مقرّرات آن روز تجاوز کردند میشناسید [و از فرجام کارشان آگاهید]، که ما به آنان گفتیم: بوزینگانی باشید پَست و ناچیز!
پس، آن عقوبت را برای کسانی که در آن زمان میزیستند و برای آیندگانشان، مایه عبرت، و برای تقواپیشگان وسیله پندی قرار دادیم.
ای پیامبر، یاد کن زمانی را که موسی برای مشخص ساختن قاتلی از میان بنی اسرائیل، به قومش گفت: خدا به شما فرمان میدهد که گاوی را سر ببرید. گفتند: آیا ما را به مسخره میگیری؟ موسی گفت: به خدا پناه میبرم از این که از نادانان باشم.
گفتند: از پروردگارت بخواه تا برای ما روشن کند که آن چگونه گاوی است؟ موسی گفت: او میگوید: آن گاوی است نه پیر که باردار نشود و نه کم سال که نزاییده باشد، بلکه میانه این دو است، پس آنچه را که بدان فرمان یافتهاید انجام دهید و بیش از این توضیح نخواهید.
گفتند: از پروردگارت بخواه تا برای ما روشن کند که رنگش چگونه است؟ موسی گفت: او میگوید: آن گاوی است زرد پررنگ و خالص که با صفای رنگش بینندگان را شاد میکند.
گفتند: از پروردگارت بخواه تا برای ما روشن کند که آن چگونه است؟ زیرا این گاو بر ما مشتبه شده است، و اگر خدا بخواهد قطعاً ما به آن راه خواهیم یافت.
موسی گفت: او میگوید: آن گاوی است که نه رام است که زمین را شخم زند و نه آن که کشتزار را آبیاری کند، سالم وتندرست است و هیچ لکّهای در رنگ آن نیست. گفتند: اکنون ویژگیهای درست آن را بیان کردی. پس آن را سر بریدند و نزدیک بود این کار را نکنند.
و آن هنگام که شخصی را کشتید و درباره قتل او با یکدیگر اختلاف کردید و هر گروهی آن را به گروه دیگر نسبت میداد و خدا بر آن بود که آنچه را پنهان میداشتید، آشکار کند.
پس گفتیم: بخشی از آن گاو ذبح شده را بر مقتول بزنید تا زنده شود. بدین سان خداوند مردگان را زنده میکند و آیات خود را به شما نشان میدهد، باشد که بیندیشید.
امّا چیزی نگذشت که پس از این ماجرا دلهای شما سخت گردید اینک دلهایتان همچون سنگ یا سختتر از آن است، چرا که از برخی سنگها نهرها میجوشد و برخی از آنها میشکافد و آب از آنها خارج میشود، و برخی از آنها از ترس خدا فرو میغلتد، ولی دلهای شما به حق گرایش نمییابد و ترس از خدا در آن پدیدار نمیشود، و خدا از آنچه میکنید بی خبر نیست.
اینک ای مؤمنان، آیا به این دل بستهاید که یهودیانِ حق ناپذیر سخن شما را باور کنند؟ در حالی که گروهی از آنان [= عالمانشان] کلام خدا را میشنیدند و پس از آن که آن را به خرد دریافتند تحریف میکردند و خود میدانستند [چه میکنند].
و چون یهودیان با مؤمنان برخورد کنند میگویند: ما باور داریم که آنچه در تورات در وصف آخرین پیامبر آمده همان صفات محمّد است، امّا هنگامی که با یکدیگر خلوت میکنند، بزرگانشان میگویند: آیا حقایقی را که خدا در تورات برای شما گشوده است به مؤمنان گزارش میکنید تا به وسیله آن نزد پروردگارتان بر ضدّ شما احتجاج کنند؟ چرا درنمی یابید؟
آیا نمیدانند که خدا آنچه را نهان میدارند و آنچه را آشکار میکنند، میداند؟
چگونه امید میبرید که یهودیان ایمان بیاورند؟ در حالی که برخی از آنان بی سوادانی هستند که از کتاب آسمانی جز دروغهایی که تحریف گرانشان بافتهاند، نمیدانند. آنان [معارف کتاب آسمانی را نمیدانند و] تنها گمان پردازی میکنند.
پس وای بر کسانی که به دست خود کتاب مینگارند سپس میگویند این از نزد خداست، تا در قبال آن بهره ناچیز دنیا را به دست آورند. پس وای بر آنان از آنچه به دست خود مینویسند و وای بر آنان از آنچه به دست میآورند.
و گفتند: آتش دوزخ جز چند روزی به ما نمیرسد [هر چند گناهان بسیاری مرتکب شویم]. به آنان بگو: آیا از نزد خدا پیمانی گرفتهاید که عذاب شما اندک باشد و خدا پیمان خود را هرگز خلاف نمیکند، یا سخنی را که نمیدانید به خدا نسبت میدهید؟
نه، چنین پیمانی در کار نیست، بلکه کسانی که گناهی مرتکب شوند و اثر گناهشان همه وجود آنان را فراگیرد و جایی برای رحمت الهی در آن نباشد، آنان همدم آتشند و در آن جاودانه خواهند بود.
و کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته کردهاند آنان اهل بهشتند و برای همیشه در آن خواهند ماند.
و یاد کن هنگامی را که از بنی اسرائیل پیمان گرفتیم که جز خدا را نپرستید و به پدر و مادر و خویشاوند و یتیمان و درماندگان نیکی کنید و با مردم ـ چه مؤمنان و چه کافران ـ با خوشزبانی سخن بگویید و به نیکی معاشرت کنید و نماز را بر پا دارید و زکات بپردازید، ولی جز اندکی از شما، همه پشت کردید و روی برتافتید.
ای فرزندان اسرائیل، یاد کنید زمانی را که از شما پیمان گرفتیم که خون [همکیشان] خود را نریزید و یکدیگر را از دیار خود بیرون نرانید، آن گاه [بر این پیمان] اقرار کردید و خود گواه بودید.
سپس شما اینان هستید، یکدیگر را میکُشید و گروهی از خودتان را از خانه هایشان بیرون میرانید و به گناه و تجاوز [نه از روی استحقاق، دیگران را] بر ضدّ آنان یاری میدهید، در حالی که اگر همانان به اسیری نزد شما آیند با پرداخت فدیه آزادشان میکنید، با این که بیرون راندن آنها بر شما حرام بوده است. آیا به بخشی از تورات ایمان میآورید و اسیران همکیش خود را با دادن فدیه آزاد میکنید، ولی بخشی دیگر را انکار میکنید و گروهی از خودتان را از دیارشان بیرون میرانید؟ کیفر کسانی از شما که چنین کنند چیزی جز خواری در زندگی دنیا نخواهد بود، و روز قیامت به سوی سختترین عذاب بازگردانده میشوند، و خدا از آنچه میکنید بی خبر نیست.
اینان همان کسانی اند که زندگی دنیا را به بهای آخرت خریدهاند، از این روی نه عذابشان کاهش مییابد و نه یاری میشوند.
و همانا ما به موسی کتاب آسمانی دادیم، و پس از او پیامبران بسیاری را یکی پس از دیگری با راه و رسم وی فرستادیم، و به عیسی پسر مریم آن معجزات آشکار را عطا کردیم و او را با (روح القدس) تأیید نمودیم. پس چرا هرگاه پیامبرانی برای شما قوانینی آوردند که دلخواه شما نبود گردنکشی کردید و گروهی از آنان را دروغگو شمردید و گروهی را کشتید؟ و رویه شما چنین است.
یهودیان گفتند: دلهای ما در پرده است [و از سخنان تو ـ ای محمّد ـ چیزی نمیفهمیم]. نه، چنین نیست، بلکه خداوند آنان را به سزای کفرشان از رحمت خود دور ساخته است، از این رو فقط اندکی از آنان ایمان میآورند.
و هنگامی که از جانب خدا کتابی (قرآن) برایشان آمد و توراتی را که با آنهاست تأیید کرد و پیش از آمدن آن هم با نوید دادن به ظهور پیامبر و هجرت او به مدینه، درپی پیروزی بر کافران عرب بودند، آری هنگامی که همان چیزی را که میشناختند برایشان آمد، به آن کافر شدند، پس لعنت خدا بر کافران باد.
بد بهایی است آنچه خود را بدان فروختند که به کتابی که خدا فرو فرستاده است، کافر میشوند، کفرشان از آن روست که بر پیامبر حسد میورزند و رشک میبرند که خداوند از فزون بخشی خود به هر کس از بندگانش که بخواهد وحی میکند، از این رو خشمی از خدا را به سزای کفرشان به قرآن، بر خشم دیگر به کیفر کفرشان به تورات بر خود جای دادند، و برای کفرپیشگان عذابی خوارکننده است.
و چون به آنان گفته شود: به آنچه خدا فرو فرستاده است ایمان بیاورید، میگویند: ما به آنچه بر خودمان نازل شده است ایمان داریم. و آنچه را غیر آن است با این که حق است و راستی و درستیِ کتابی را که با آنهاست تأیید میکند انکار میکنند. ای پیامبر، به آنان بگو: اگر به آنچه گفتید ایمان دارید، چرا پیش از این آن پیامبران خدا را که از نژاد خودتان بودند میکشتید؟
و به راستی موسی برای شما آن معجزات روشن را آورد، ولی شما در غیاب او آن گوساله را به پرستش برگرفتید در حالی که ستمکار بودید [= هیچ عذری بر این کار نداشتید].
و هنگامی که از شما پیمان گرفتیم و برای نشان دادن قدرت خود به شما آن کوه را بر فرازتان برافراشتیم و گفتیم: کتابی را که به شما دادهایم به جد و جهد بگیرید و به آنچه در آن است گوش بسپارید. گفتند: شنیدیم و نافرمانی کردیم. و به سبب کفرشان محبّت آن گوساله در دل هایشان نفوذ داده شد. ای پیامبر، به آنان بگو: بد است آنچه ایمانتان شما را به آن فرمان میدهد اگر ایمان دارید.
ای پیامبر، به یهودیان بگو: اگر نزد خدا و به حکم او نیکبختی سرای آخرت به شما اختصاص دارد و مردم دیگر از آن محرومند، چنانچه راست میگویید، آرزوی مرگ کنید تا هر چه زودتر از این زندگی آمیخته با ناکامیها به آن سرای سعادت درآیید.
ولی آنان در اثر گناهانی که به دست خود پیش فرستادهاند، هرگز آرزوی مرگ نمیکنند، و خدا به حال ستمکاران داناست.
گواه این که یهودیان در بند سرای آخرت نیستند این است که آنان را آزمندترین مردم به این زندگی ناچیز دنیا مییابی. آنان حتی از مشرکان که سرای آخرت را باور ندارند به زندگی دنیا آزمندترند. هر یک از آنان دوست دارد که هزار سال عمر به او میدادند، و حقیقت این است که عمر هزار ساله یافتن هم او را از عذاب دور نمیکند، و خدا به آنچه انجام میدهند بیناست.
یهودیان به این بهانه به قرآن ایمان نمیآورند که با جبرئیل که آورنده وحی است دشمنند. ای پیامبر، به آنان بگو: هر کس دشمن جبرئیل است، نباید از کتاب الهی رویگردان شود، چرا که جبرئیل به اذن خدا این کتاب را بر قلب تو نازل کرده است، کتابی که حقانیت کتابهای آسمانی پیش از خود، از جمله تورات راتأیید میکند و برای کسانی که به آن ایمان میآورند مایه هدایت و بشارت است.
هر کس دشمن خدا و فرشتگان و پیامبران او و دشمن جبرئیل و میکائیل است، کافر است و بی تردید خدا دشمن کافران است.
و همانا ما آیاتی روشن و روشنگر به سوی تو فرو فرستادیم، و جز فاسقان کسی بدانها کفر نمیورزد.
چرا این یهودیان هرگاه [با خدا] پیمانی بستند، گروهی از ایشان آن را به دور افکندند؟ [نه تنها گروهی از آنان پیمان شکن اند] بلکه بیشترشان ایمان ندارند.
و هنگامی که از جانب خدا پیامبری برایشان آمد که توراتی را که با آنان است تصدیق میکرد، گروهی از کسانی که کتاب آسمانی به آنها داده شده است [= عالمان یهود و نصاری] کتاب خدا را پشت سرشان افکندند و بشارتهای آن را در مورد ظهور پیامبر اسلام نادیده گرفتند، چنان که گویی از آن بی خبرند.
و یهودیان افسونهایی را دنبال کردند که جنیانِ شرور آنها را برایشان میخواندند و به آنان تعلیم میدادند و به دروغ آنها را بر حکومت سلیمان میبستند و میگفتند سلیمان با همین افسونها بر جن و انس و دیگر موجودات سلطنت میکرد، در حالی که سلیمان سحر نکرد و کافر نشد، بلکه آن جنیانِ شرور کفر ورزیدند که به مردم سحر آموختند. و نیز یهودیان افسونهایی را دنبال کردند که بر آن دو فرشته به نامهای هاروت و ماروت در شهر بابل الهام شد. در صورتی که آن دو فرشته به هیچ کس سحر نمیآموختند مگر این که به او میگفتند: ما فقط وسیله آزمایشیم، پس مبادا با به کار گرفتن آنچه میآموزی کافر شوی. ولی یهودیان از آنها افسونهایی میآموختند که به وسیله آنها میان مرد و همسرش جدایی میافکندند. البته جز به اذن خدا نمیتوانستند به کسی زیان برسانند، چرا که بی اذن خدا هیچ کاری در جهان هستی صورت نمیگیرد. آری، یهودیان چیزهایی از هاروت و ماروت فرا میگرفتند که برای آنان زیانبار بود و سودی عایدشان نمیکرد، و آنها خوب میدانستند که هر کس خریدار سحر باشد (آن را بیاموزد و به کار اندازد) در آخرت نصیبی نخواهد داشت. یهودیان خود را به بد چیزی فروختند. ای کاش میدانستند.
و اگر آنان ایمان میآوردند و از محرّمات الهی پرهیز میکردند، از جانب خدا به پاداشی بهتر از منافع سحر دست مییافتند. ای کاش این حقیقت را درمی یافتند.
ای کسانی که ایمان آوردهاید، هنگامی که از پیامبر میخواهید در سخن گفتن درنگ بیشتری کند تا بتوانید سخنش را به روشنی دریابید، نگویید (راعنا) بلکه بگوید (انظرنا)، و این فرمان را به گوش بسپارید تا از کافران نشوید، که برای کافران عذابی دردناک خواهد بود.
کافران اهل کتاب (یهود و نصارا) و مشرکان دوست ندارند که از جانب پروردگارتان هیچ خیری بر شما مؤمنان فرو فرستاده شود، در حالی که خداوند رحمتش را ویژه هر که خواهد میگرداند، و خداوند دارای فضلی بزرگ است.
هر نشانهای از نشانههای تکوینی یا تشریعی خود را نسخ کنیم یا آن را از خاطرهها بزداییم، بهتر از آن یا همانند آن را میآوریم. مگر ندانستهای که خداوند بر هر کاری تواناست؟
مگر ندانستهای که فرمانروایی آسمانها و زمین فقط از آنِ اوست؟ از این رو هیچ کس و هیچ چیز نمیتواند او را از نسخ آیات و احکام باز دارد و مگر ندانستهای که برای شما در کارتان هیچ سرپرست و یاوری جز خدا نیست؟ پس اگر خواهد در امور مربوط به شما تغییر و دگرگونی پدید میآورد.
[باور داشتن قدرت بی نهایت خدا، برای زدودن هر شبههای در مورد نسخ احکام و شرایع کافی است،] ولی شما میخواهید از پیامبرتان درخواستهایی نابجا کنید، همان گونه که پیش از این از موسی کردند [و به کفر روی آوردند] و هر کس کفر را جایگزین ایمان کند قطعاً راه درست را گم کرده است.
بسیاری از اهل کتاب (یهودیان) با این که حق برایشان آشکار شده است، به سبب حسدی که از درونشان برمی خاست دوست میداشتند شما را پس از ایمانتان به کفر بازگردانند. اکنون وقت آن نیست که با آنان بستیزید، پس چشم پوشی کنید و از آنان درگذرید، تا خدا فرمان خود را به میان آورد، که خداوند بر هر کاری تواناست.
و نماز را برپا دارید و زکات بپردازید، و بدانید که هر کار نیکی برای خود پیش فرستید، آن را نزد خدا بازخواهید یافت، چرا که خداوند به آنچه انجام میدهید بیناست.
و یهودیان گفتند: هرگز کسی به بهشت درنمی آید مگر این که یهودی باشد، و مسیحیان نیز گفتند: جز کسی که مسیحی باشد هیچ کس وارد بهشت نمیشود. این است آرزوهایشان. بگو: اگر راست میگویید، برهان خود را بیاورید.
چنین نیست که یهودی یا مسیحی بودن کارساز باشد، بلکه هر کس تسلیم خدا باشد و با تمام وجود به او گرایش یابد و کار شایسته کند، پاداش تسلیم و نیکو کاری خود را نزد پروردگارش خواهد داشت و هیچ ترسی آنان را فرو نمیگیرد و اندوهگین نمیشوند.
و یهودیان گفتند: مسیحیان بر چیزی نیستند (آیینشان بی پایه و اساس است) و مسیحیان گفتند: یهودیان بر چیزی نیستند. این در حالی است که هر دو گروه کتاب آسمانی خود را میخوانند، و میدانند که به حکم کتابشان این داوری صحیح نیست. مشرکان هم که دانشی ندارند مانند سخن اهل کتاب را بر زبان میآورند و میگویند: یهودیان و مسیحیان بر چیزی نیستند. پس خداوند روز قیامت میان آنان درباره آنچه بر سرش اختلاف کردهاند داوری خواهد کرد.
و کیست ستمکارتر از کسی که مردم را از یاد کردن نام خدا در مساجد او بازداشت و در ویرانی آنها کوشید؟ آنان حق نداشتند جز با ترس و هراس بدانها وارد شوند [تا چه رسد که مسلمانان را از ورود به آنها بازدارند]. برای آنان در دنیا خواری و در آخرت عذابی بزرگ خواهد بود.
و خاور و باختر فقط از آنِ خداست، پس به هر جا روی کنید، آن جا وجه خداست. این بدان جهت است که خدا بر همه چیز و بر همه جهات احاطه دارد و از توجّه شما به هر سوی آگاه است.
یهودیان و مسیحیان گفتند: خدا فرزندی برای خود برگرفته است. منزّه است او. بلکه آنچه در آسمانها و زمین است از آنِ او، و همه چیز خاضع و فرمانبردار اوست. پس چگونه میتواند فرزندی همسان خود داشته باشد؟
خداوند آسمانها و زمین را بی آن که الگویی داشته باشد پدید آورده است، و چون پیدایش چیزی را بخواهد، فقط به آن میگوید: باش و آن چیز موجود میشود.
و آنان که دانشی ندارند (مشرکان) گفتند: چرا خدا با ما سخن نمیگوید یا [از جانب او] نشانهای برای ما نمیآید؟ پیش از آنان، یهودیان و مسیحیان نیز همین گونه سخن گفتند. دل هایشان همسان و اندیشه هایشان یکسان است. به راستی، ما نشانههای فراوانی را برای مردم آشکار ساختهایم، ولی تنها اهل یقین از آنها بهره میبرند.
ای پیامبر، ما تو را به حق به رسالت فرستادیم تا به مؤمنان بشارت و به کافران هشدار دهی، و از تو درباره دوزخیان پرسشی نمیشود و تو بازخواست نخواهی شد.
هرگز یهودیان و مسیحیان از تو خشنود نمیشوند مگر این که از آیین آنها پیروی کنی. به آنان بگو: فقط هدایت خدا که قرآن بیانگر آن است، هدایت است. و اگر پس از آن که آگاهی برای تو حاصل شده است، از کیش آنها که برخاسته از هواهای نفسانی آنان است پیروی کنی، در برابر خدا هیچ سرپرست و یاوری نخواهی داشت.
کسانی که کتاب آسمانی به آنان دادهایم حالی که آن را آن گونه که بایسته تلاوت است تلاوت میکنند، به قرآن ایمان میآورند، و کسانی که بدان کفر ورزند خود زیانکار خواهند بود.
ای بنی اسرائیل، نعمت مرا که به شما ارزانی کردم به خاطر داشته باشید، و یاد کنید که من شما را با دادنِ نعمتهای فراوان بر سایر امّتها برتری بخشیدم.
و بترسید از روزی که هیچ کس چیزی از عذاب را از دیگری کفایت نمیکند و در برابر عذاب فدیهای از او پذیرفته نمیشود و شفاعتی سودش نمیدهد و یاری نمیشوند.
و چون ابراهیم را پروردگارش به کارهایی که او را بدانها امر فرمود بیازمود و وی را به انجام آنها موفق ساخت، گفت: من تو را پیشوای مردم قرار خواهم داد. ابراهیم گفت: آیا از فرزندان من نیز کسی را پیشوای مردم قرار میدهی؟ فرمود: امامت، عهدِ من است، و عهدِ من به کسانی از فرزندان تو که ستمکارند نمیرسد.
و یاد کن زمانی را که آن خانه (کعبه) را بازگشتگاهی برای مردم و مکانی امن قرار دادیم، پس برای انجام مراسم حج به آن جا بروید و از مقام ابراهیم جایگاهی برای دعا برگزینید. و به ابراهیم و اسماعیل فرمودیم: خانهام را ویژه عبادت سازید و آن را به طواف کنندگان و معتکفان و نمازگزارانِ رکوع کننده و سجده کننده اختصاص دهید.
و یاد کن زمانی را که ابراهیم گفت: پروردگارا، این سرزمین را شهری امن قرار ده، و از مردمش کسانی را که به خدا و روز قیامت ایمان آوردهاند، از میوهها و محصولات روزی عطا فرما. پروردگارش گفت: ولی هر که کافر شود، به او اندک بهره ای میدهم، سپس او را به اجبار به سوی عذاب آتش خواهم برد، و آن بد بازگشتگاهی است.
و در خاطر بیاور زمانی را که ابراهیم و اسماعیل به ساختن و بالا آوردن پایههای آن خانه (کعبه) پرداخته و میگویند: پروردگارا، این عمل اندک را از ما بپذیر که تو خود نیایش ما را میشنوی و از درون ما آگاهی.
پروردگارا، و ما را در همه امور تسلیم خود گردان و از نسل ما نیز گروهی مقرر دار که در همه حال تسلیم تو باشند، و حقیقت عبادات ما را به ما بنمای، و بر ما ببخشای که تو خود توبه پذیر و مهربانی.
پروردگارا، در میان آنان پیامبری از خودشان برانگیز که آیات تو را بر آنها بخواند و به آنان کتاب آسمانی و معارف آن را بیاموزد و آنان را از بدیها و زشتیها پاک و پیراسته سازد، به یقین تویی آن شکست ناپذیری که همه کارهایش از روی حکمت است.
و چه کسی جز آن کس که سبکسر بوده و نیک و بد خویش را باز نشناخته است از آیین ابراهیم روی برمی تابد؟ به راستی ما او را در دنیا به خلوص در بندگی برگزیدیم و قطعاً در آخرت نیز از شایستگان خواهد بود.
او هنگامی برگزیده شد که پروردگارش به وی گفت: با تمام وجود تسلیم باش. گفت: تسلیم پروردگار جهانیانم.
و ابراهیم پسرانش را به آن آیین سفارش نمود و یعقوب نیز چنین کرد، و هر یک گفتند: ای پسران من، خداوند این آیین را برای شما برگزیده است، پس مبادا جز در حالی که تسلیم و فرمانبردار او باشید بمیرید.
آیا شما یهودیان و مسیحیان هنگامی که مرگ یعقوب در رسید حاضر بودید؟ آن گاه که به پسرانش گفت: پس از من چه چیزی را خواهید پرستید؟ گفتند: خدای تو و خدای پدرانت ابراهیم و اسماعیل و اسحاق را که خدایی یگانه است میپرستیم و ما تسلیم و فرمانبردار او هستیم.
آنان گروهی بودند که درگذشتند، و اینک جدال درباره آنها که از کدام طایفه بودند به شما سودی نمیرساند. آنچه آنان فراهم آوردند برای خودشان، و آنچه شما فراهم آوردید برای خودتان است، و از شما درباره کارهایی که آنان انجام میدادند سؤال نخواهد شد.
یهودیان به مسلمانان گفتند: یهودی شوید که در آن صورت هدایت مییابید، و مسیحیان نیز به آنان گفتند: مسیحی شوید که در آن صورت هدایت خواهید یافت. ای پیامبر، در پاسخ آنان بگو: نه، بلکه ما از آیین ابراهیم پیروی میکنیم که از کجروی برکنار بود و از مشرکان نبود.
شما مسلمانان نیز در پاسخ آنان بگویید: ما به خدا و این قرآن که بر ما نازل شده، و به آنچه بر ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط (پیامبرانی از نسل یعقوب) فرود آمده، و به آنچه به موسی و عیسی داده شده، و به آنچه به همه پیامبران از جانب پروردگارشان عطا گردیده است، ایمان آوردهایم، میان هیچ یک از آنان جدایی نمیافکنیم و ما تسلیم و فرمانبردار خداییم.
پس اگر یهودیان و مسیحیان به مانند آنچه شما بدان ایمان آوردهاید، ایمان بیاورند قطعاً هدایت یافتهاند، و اگر روی برتابند، جز این نیست که در ستیز و مخالفتاند، و به زودی خدا شرّشان را از تو کفایت میکند و تو را بر آنان پیروز خواهد کرد، که او شنوا و داناست.
ایمانِ به خدا و پیامبران و کتابهای آسمانی رنگی الهی است و خدا ما را آن گونه که باید به آن رنگ درآورده است، و کیست که رنگ آمیزی او بهتر از خدا باشد؟ و ما پرستشگران اوییم.
بگو: آیا درباره خدا با ما بحث و گفتوگو میکنید؟ با این که او پروردگار ما و پروردگار شماست، و کردارهای ما از آنِ ما و کردارهای شما از آنِ شماست، و ما خالصانه و پیراسته از شرک او را میپرستیم.
یا شما یهودیان میگویید: ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط یهودی بودند. و شما مسیحیان میگویید: آنان مسیحی بودند؟ به آنان بگو: آیا شما به آیین آنها داناترید یا خدا؟ خدا به ما و شما خبر داده است که آنان پیش از پیدایش یهودیّت و مسیحیّت میزیستهاند و کیست ستمکارتر از آن کس که حقیقتی را که از جانب خدا نزد اوست و شاهد آن بوده نهان کرده است؟ خدا از آنچه میکنید بی خبر نیست.
آنان گروهی بودند که درگذشتند، و اینک جدال درباره آنها که از کدام طایفه بودند به شما سودی نمیرساند. آنچه آنان فراهم آوردند برای خودشان، و آنچه شما فراهم آوردید برای خودتان است، و از شما درباره کارهایی که آنان انجام میدادند سؤال نخواهد شد.
به زودی از میان مردم بی خردان (یهودیان و مشرکان) خواهند گفت: چه چیز مسلمانان را از بیت المقدّس که قبله آنان بود و به سوی آن روی میکردند بازگردانید؟ بگو: خاور و باختر از آنِ خداست، و خدا هر نقطهای را که هدایت مردم در آن باشد قبله قرار میدهد، و خدا هر که را خواهد به راهی راست هدایت میکند.
آری، همان گونه که قبله را با هدف هدایت مردم تغییر دادیم، شما را نیز از میان مسلمانان به عنوان گروهی برگزیده که میان پیامبر و امّتش واسطه باشید مقرر کردیم تا بر اعمال مردم گواه باشید و پیامبر هم بر شما گواه باشد. و قبلهای را که تاکنون بر آن بودی مقرّر نکردیم مگر برای این که کسی را که از پیامبر پیروی میکند از آن کس که به عقب بازگشته و از آن روی برمی تابد مشخص سازیم، و البته قبله بودن بیت المقدّس، جز بر کسانی که خدا هدایتشان کرده است، سخت گران بود. و خدا چنین نیست که نمازهایتان را که به سوی قبله اول خواندهاید تباه سازد، چرا که خدا به مردم رئوف و مهربان است.
ای پیامبر، ما چهره تو را که در انتظار وحی به این سو و آن سوی آسمان میگردانی، میبینیم. اینک تو را به سوی قبلهای که از آن خشنود شوی میگردانیم. پس در نماز خویش روی خود را به سوی کعبه که بخشی از مسجدالحرام است بگردان، و شما مسلمانان نیز هر جا که باشید روی خود را به سوی آن بگردانید. قطعاً کسانی که به آنان کتاب آسمانی داده شده است میدانند که تغییر قبله از بیت المقدّس به کعبه حق و از جانب پروردگارشان است، و خدا از آنچه میکنند بی خبر نیست.
و اگر برای اهل کتاب هر دلیل و نشانهای بر درستی قبله خویش بیاوری از قبله تو پیروی نمیکنند و تو نیز پیرو قبله آنان نیستی و خودشان هم پیرو قبله یکدیگر نیستند. و اگر پس از آن که علم برای تو حاصل شده است، از خواسته هایشان پیروی کنی، قطعاً در آن صورت از ستمکاران خواهی بود.
کسانی که به آنان کتاب آسمانی دادهایم، به حکم نویدهایی که از کتابشان در اختیار دارند، همان گونه که پسران خود را میشناسند پیامبر را نیز میشناسند، و البته گروهی از آنان حق را دانسته کتمان میکنند.
حق از جانب پروردگار توست، پس مبادا از تردیدکنندگان باشی.
برای هر قومی قبلهای است که خدا آن را قبله آنان قرار داده است، پس در این باره کشمکش مکنید و در کارهای خیر از یکدیگر پیشی گیرید. هر جا که باشید خدا همه شما را در صحنه قیامت میآورد، که خداوند بر هر کاری تواناست.
و از هر جا به سفر بیرون آمدی، روی خود را به سوی کعبه که بخشی از مسجدالحرام است بگردان. همانا آن حق و از جانب پروردگار توست، و خدا از آنچه میکنید بی خبر نیست.
آری، از هر جا بیرون آمدی و سفر کردی، روی خود را به سوی کعبه که بخشی از مسجدالحرام است بگردان، و شما مؤمنان نیز هر جا بودید، روی خود را به سوی آن بگردانید. ما قبله را از بیت المقدس به کعبه تغییر دادیم تا مردم ـ چه یهودیان و چه مشرکان ـ هیچ حجّتی بر شما نداشته باشند. لیکن کسانی که بر خود ستم کرده به هواپرستی روی دارند، دست بردار نیستند و همچنان بر ضدّ شما بهانه جویی میکنند، از آنها نترسید و از من بترسید و تا نعمت خود را بر شما کامل کنم و باشد که شما هدایت شوید.
این نعمت را بر شما ارزانی کردیم، همان گونه که در میان شما پیامبری نیز از خودتان به رسالت فرستادیم او آیات ما را بر شما تلاوت میکند و شما را از بدیها و زشتیها پاک و پیراسته میسازد و کتاب آسمانی و معارف آن را به شما میآموزد، و آنچه را که نمیتوانستید دریابید به شما تعلیم میدهد.
پس مرا با عبادت و اطاعت خویش یاد کنید که من نیز شما را با دادن نعمتها یاد خواهم کرد، و سپاسگزار من باشید و نعمتهای مرا ناسپاسی نکنید.
ای کسانی که ایمان آوردهاید، از صبر و نماز یاری جویید، زیرا خدا با صبرپیشگان است.
و کسانی را که در راه خدا کشته میشوند مرده نخوانید، بلکه زندهاند ولی شما درنمی یابید.
قطعاً ما شما را به چیزی از ترس و گرسنگی و کاهش اموال و نفوس و فرزندان میآزماییم. و تو ـ ای پیامبر ـ به شکیبایان نوید ده.
همانان که چون پیشامد ناگواری به آنان برسد میگویند: ما از آنِ خداییم و به سوی او بازمی گردیم.
اینانند که الطافی از جانب پروردگارشان شامل حالشان خواهد شد و در پی آن، رحمتی آنان را فراخواهد گرفت و در نتیجه به سوی حق هدایت خواهند یافت.
بی گمان صفا و مروه از شعایر خداست، پس هر که آهنگ آن خانه (کعبه) کند و حج بگزارد، یا زیارت خانه کند و عمره به جای آورد، بر او گناهی نیست که میان آن دو سعی کند. و هر کس کار نیکی را به شوق اطاعت خدا انجام دهد، خدا به او پاداش میدهد، چرا که خدا سپاسگزار بندگان خویش و از کارشان آگاه است.
کسانی که دلایل روشن و رهنمودهای ما را پس از آن که در کتاب آسمانی برای مردم به روشنی بیان کردهایم کتمان میکنند، خدا لعنتشان میکند و آنان را از رحمت خود دور میسازد، و همه لعنت کنندگان نیز آنان را لعنت میکنند و از خدا میخواهند که آنان را از رحمت و سعادت محروم کند.
مگر کسانی که توبه کنند و مردمی صالح شوند و حقایقی را که پنهان داشتهاند بیان کنند، آنانند که من با رحمت خود به سویشان بازمی گردم و توبه شان را میپذیرم، زیرا من بسیار توبه پذیر و مهربانم.
کسانی که بر کفر اصرارورزیده و در حال کفر مردهاند، لعنت خدا و فرشتگان و همه مردم بر آنان خواهد بود.
در این لعنت و عذاب الهی ماندگارند، نه عذاب از آنان کاسته میشود و نه در تأخیر عذاب مهلت مییابند.
و معبود شما معبودی یگانه است که هیچ معبودی شایسته پرستش جز او نیست، رحمت گستر و مهربان است.
بی گمان، در آفرینش آسمانها و زمین و در کوتاهی و بلندی شب و روز، و در کشتیهایی که در دریا با کالاهایی که به مردم سود میرسانند، روانند و در بارانی که خدا از آسمان فرو فرستاد و زمین را پس از آن که مرده و بی گیاه بوده به وسیله آن حیات بخشید، و از هر جنبندهای در آن پراکنده ساخته، و در فرستادن بادها از سویی به سوی دیگر، و در ابرهای مسخر شده میان آسمان و زمین نشانههایی بر وجود آفریدگار و یکتایی او در تدبیر جهان است. این نشانهها را مردمی درمی یابند که به خرد، حق را از باطل تشخیص میدهند.
و از میان مردم کسانی هستند که غیر خدا را همتایان خدا قرار میدهند و آنها را مانند دوست داشتن خدا دوست میدارند، ولی کسانی که ایمان آوردهاند، محبّتشان به خدا بیشتر است. ای کاش ستمکاران (مشرکان) میدیدند زمانی را که عذاب را مشاهده میکنند، آن گاه درمی یافتند که قدرت به تمامی از آنِ خداست و این که خدا عذابش شدید است،
آن گاه که سران شرک از پیروان خود تبرّی میجویند و همگان عذاب را مینگرند و پیوندهایی که آنها را به یکدیگر ارتباط میداد، گسسته میشود.
و پیروان میگویند: ای کاش، بازگشتی به دنیا داشتیم، آن گاه از آنان تبرّی میجستیم، همان گونه که امروز آنان از ما تبرّی جستند. این گونه خداوند کارهایشان را که برایشان مایه حسرت هاست به آنان مینمایاند و آنان را به آتش درمی آورد، و آنان از آتش بیرون آمدنی نیستند.
ای مردم، از آنچه در زمین است بهره برید، که خدا آن را برای شما حلال و پاکیزه ساخته است و گامهای شیطان را دنبال نکنید که او برای شما دشمنی آشکار است، پس مبادا به پیروی از شیطان آنچه را خدا حلال کرده است حرام بشمارید و آنچه را حرام کرده است روا بدانید.
شیطان فقط شما را به بدی و زشتی فرمان میدهد و از شما میخواهد که چیزهایی را بر خدا ببندید که نسبت آنها را به خدا نمیدانید.
و چون به آنان گفته شود: کتابی را که خدا فرو فرستاده است پیروی کنید، میگویند: نه، بلکه از آیینی که پدرانمان را بر آن یافتهایم پیروی میکنیم. آیا هر چند پدرانشان چیزی نمیدانستند و به راه راست هدایت نیافته بودند، باز هم از کیش آنها پیروی میکنند؟
ای پیامبر، حکایت تو در فراخواندن این کافران به توحید، همچون حکایت چوپانی است که بر گوسفندان خود با کلماتی نهیب میزند، ولی آنها از کلمات او جز خواندن و آوایی نمیشنوند. اینان نیز کر و لال و کورند، نه سخن سودمند را میشنوند و نه خود درست سخن میگویند و نه نشانههای حق را مینگرند، از این رو هیچ حقیقتی را درنمی یابند.
ای کسانی که ایمان آوردهاید، از آنچه روزی شما کردهایم که همه پاک و پاکیزه است بخورید و خدا را سپاسگزاری کنید اگر فقط او را میپرستید.
او تنها مردار و خون و گوشت خوک و حیوانی را که هنگام سر بریدن، نام غیر خدا بر آن برده شده، بر شما حرام کرده است. پس هر کس به خوردن آنها ناچار شود، به شرط آن که ناچاری او در اثر ستمکاری و سرکشی نباشد، بر او گناهی نیست، چرا که خداوند آمرزنده و مهربان است.
کسانی که حقایق آن کتابی را که خدا فرو فرستاده است کتمان میکنند و آن را به بهای ناچیز دنیا میفروشند، آنان در شکمهای خود جز آتش فرونمی برند و روز قیامت خدا به آنان توجّه نمیکند و با آنان سخن نمیگوید و از زشتیها پاکشان نمیکند و برایشان عذابی دردناک است.
اینان کسانی اند که گمراهی را به هدایت و عذاب را به آمرزش خریدهاند. پس چقدر بر آتش شکیبایند!
آن [عذاب] بدین سبب است که خداوند کتاب آسمانی را به حق نازل کرده است و کسانی که در آن کتاب اختلاف میکنند، در نقطه مقابل حق قرار گرفتهاند که با حق فاصلهای دور و دراز دارد.
نیکی آن نیست که [هنگام عبادت] روی خود را به سوی مشرق و مغرب بگردانید و آن را به عنوان قبله تلقی کنید، بلکه نیکی آن است که انسان به خدا و روز واپسین و فرشتگان و کتابهای آسمانی و پیامبران ایمان آورده و مال خود را با این که به آن علاقه مند است، به خویشاوندان و یتیمان و بینوایان و درراه مانده و گدایان و در راه آزادی بردگان داده است، و نماز را برپا داشته و زکات خود را پرداخته است، و آن است که چون پیمانی بستند به پیمان خود وفا کردند و آن است که در تنگدستی و زیانکاری و به هنگام کارزار، شکیبایی و پایداری نمودند. اینانند کسانی که راست گفتهاند و اینانند تقواپیشگان.
ای کسانی که ایمان آوردهاید، در مورد کشته شدگان حق قصاص بر شما مقرر شده است. آزاد در برابر آزاد و برده در برابر برده و زن در برابر زن قصاص میشود. پس هر کس مرتکب قتل شد، و از سوی ولیّ مقتول، به حکم این که برادر دینی اوست، چیزی از حق قصاص به وی بخشیده شد، باید ولیّ مقتول به طور شایسته درصدد گرفتن دیه برآید و قاتل نیز به خوبی و با پرهیز از تأخیری آزاردهنده دیه را بپردازد. این حکم، تخفیف و رحمتی از جانب پروردگار شماست. پس هر کس بعد از بخشیدن قاتل و گذشت از حق قصاص، از قانون الهی تجاوز کند و قاتل را قصاص نماید، او را عذابی دردناک خواهد بود.
ای خردمندان، برای شما در قصاص حیاتی نهفته است. قصاص مقرّر شده است تا شاید از کشتن یکدیگر بپرهیزید.
ای مؤمنان، بر شما مقرّر گردیده است که چون یکی از شما را مرگ دررسد، اگر مالی قابل توجّه برجای میگذارد، برای پدر و مادر و خویشاوندانِ نزدیکتر به طور پسندیده وصیت کند. این حکم برعهده تقواپیشگان ثابت شده است.
پس هر کس بعد از شنیدن وصیت آن را تغییر دهد، گناهش تنها بر گردن کسانی است که آن را تغییر میدهند. به راستی خدا شنوا و داناست.
ولی هر که دریابد که وصیت کنندهای در وصیتش به کژی گرایش یافته و حقی را پایمال نموده و در نتیجه نزاعی میان وارثان پدید آمده است، پس با تغییر دادن وصیت میان آنان صلح برقرار کند، بر تغییردهنده گناهی نیست و همچنین است اگر به گناهی وصیت کرده باشد، چرا که خدا آمرزنده و مهربان است.
ای کسانی که ایمان آوردهاید، روزه بر شما مقرّر شده است، همان گونه که بر امّتهایی که پیش از شما بودند مقرّر شده بود، باشد که بر تمایلات خویش فایق آیید و تقوا پیشه کنید.
روزهایی معدود باید روزه بدارید. پس اگر کسی از شما در آن روزها بیمار یا در سفر بود، روزه شماری از روزهای دیگر برعهده اوست. و بر کسانی که روزه را باید به سختی به پایان برند، روزه مقرّر نشده است، ولی باید کفّارهای بدهند که آن غذایی است که یک بینوا را سیر میکند. و هر کس از روی رغبت کار نیکی انجام دهد برای او بهتر است، و روزه داشتن برای شما کار خوبی است، اگر بدانید.
ایام روزه واجب، ماه رمضان است ماهی که قرآن در آن فرو فرستاده شد، در حالی که برای عموم مردم رهنمود است و برای کسانی که در علم و عمل به کمالی دست یافته و شایسته دریافت حقایقی شدهاند، دلایل روشن هدایت و وسیله تشخیص حق از باطل است. پس هر کس از شما این ماه را دریابد، باید آن را روزه بدارد، و هر که بیمار یا در سفر باشد، روزه شماری از روزهای دیگر برعهده اوست. خداوند برای شما آسانی میخواهد و دشواری برای شما نمیخواهد، این است که بر بیماران و مسافران شما روزه را واجب نکرد و قضای روزه را از آن روی بر شما واجب نموده است که تعداد روزهای ماه رمضان را کامل کنید. آری، خدا روزه را بر شما مقرّر داشت تا او را به پاس این که هدایتتان کرده است به بزرگی یاد کنید، و باشد که شکر هدایتش را به جای آورید.
و هرگاه بندگان من از تو درباره من بپرسند، بدانند که من به آنان نزدیکم، دعای دعاکننده را ـ آن گاه که مرا بخواند ـ اجابت میکنم، پس باید دعوت مرا بپذیرند و به درگاه من دعا کنند و به من ایمان بیاورند که دعایشان را اجابت میکنم، امید آن که در دعایشان به درگاه خدا راهیاب شوند.
در شبِ روزه داری بر شما حلال شده است که به سوی زنانتان بروید و با آنان آمیزش کنید. آنان جامه شمایند و شما جامه آنانید. خداوند دانست که شما به خود خیانت میکردید و حکم حرمت آمیزش در شبهای روزه را پاس نمیداشتید، از این رو با رحمت خود به سوی شما باز آمد و از شما درگذشت و حرمت آن را برداشت. اکنون میتوانید با آنان آمیزش کنید و بدین طریق آنچه را خدا برای شما مقدر کرده است طلب نمایید. و شبهای روزه بخورید و بیاشامید تا وقتی که رشته سپید صبحدم از رشته سیاه شب برای شما آشکار شود. از آن پس خوردن و آشامیدن را ترک کنید و روزه را تا شب به پایان برید. و هنگامی که در مساجد معتکفید، حتی شبهای آن، با همسرانتان آمیزش نکنید. اینها حدود و مقرّرات خداست، به آنها نزدیک نشوید و آنها را نشکنید. بدین سان خداوند آیات خود را برای مردم بیان میکند، باشد که تقوا پیشه کنند.
و اموال را که به همه شما مردم تعلق دارد و باید بر طبق مقرّرات الهی میان شما تقسیم شود، از راههای ناروا به دست نیاورید و مصرف نکنید، و آنها را به رسم رشوه پیش داوران نبرید تا به حُکم آنان بخشی از اموال مردم را به گناه به چنگ آورید، در حالی که خود نادرستی این کار را میدانید.
از تو حکمت هلالهای ماه را میپرسند، بگو: آنها گاهشمارهایی برای مردم و مراسم حجاند، و نیکی آن نیست که پس از بستنِ احرام حج، از پشتِ خانهها، به خانهها درآیید، بلکه نیکی آن است که کسی تقوا پیشه کند. و به خانهها از درِ آنها وارد شوید و از خدا پروا کنید، باشد که سعادتمند شوید.
و در راه خدا با کسانی (مشرکان مکه) که با شما سرِ جنگ دارند بجنگید و از حدود الهی تجاوز نکنید، که خدا تجاوزگران را دوست نمیدارد.
و هر کجا بر آنان دست یافتید بکشیدشان و از مکّه، همان شهری که شما را از آن بیرون کردند، بیرونشان کنید. آنان بر شرک اصرار میورزند و شما را به انواع عذابها شکنجه دادند، و شرک و شکنجه از کشتار سنگینتر است. و کنار مسجدالحرام با مشرکان نجنگید، مگر این که آنان در آن جا به کارزار شما آیند. پس اگر به کارزار شما آمدند بکشیدشان که سزای کافران چنین است.
و اگر از جنگ در محدوده مسجدالحرام دست کشیدند، از آنان درگذرید، که خدا آمرزنده و مهربان است.
و با آنان بجنگید تا شرک از بین برود و دین از آنِ خدا گردد و کسی را نرسد که مردم را به پرستش غیر خدا دعوت کند. پس اگر از شرک دست برداشتند و ایمان آوردند با آنان نجنگید، زیرا تعدّی جز بر ضد ستمکاران روا نیست.
اگر آنان در ماه حرام با شما جنگ را آغاز کردند شما نیز با آنان بجنگید، زیرا ماه حرام در برابر ماه حرام است، و اگر حرمت مکّه و مسجدالحرام و ماههای حرام را شکستند شما نیز حرمت آنها را نادیده انگارید که حرمتها قابل تلافی است. پس هر کس بر شما تعدّی کرد، شما نیز به مثل آن بر او تعدّی کنید، و از خدا پروا نمایید و در مقابله به مثل از حدّ تجاوز نکنید. و بدانید که خدا با پرواپیشگان است.
در راه خدا و برای برپایی دین هزینه جهاد را تأمین کنید و خود را به دست خویش به هلاکت نیفکنید، و نیکی کنید که خدا نیکوکاران را دوست میدارد.
و حج و عمره را ناتمام نگذارید و آن را برای خدا به پایان برید، و اگر پس از احرام، در اثر بیماری یا از سوی دشمن بازداشته شدید و نتوانستید حج یا عمره را تمام کنید، هر دامی که برای شما آسان است قربانی کنید [سپس با تراشیدنِ سر از احرام خارج شوید]. و تا قربانی به جایگاهش (مکّه برای احرام عمره و مِنی برای احرام حجّ) نرسیده است سر خود را نتراشید. پس اگر کسی از شما بیمار یا از ناحیه سرش در رنج باشد [و نتواندتا رسیدن قربانی به قربانگاه تحمّل کند بر او رواست که سر خود بتراشد و از احرام خارج شود سپس] باید به رسم کفّاره روزهای بگیرد یا صدقهای بدهد یا گوسفندی ذبح کند. و هنگامی که ایمنید و مانعی برای به پایان رساندن حجّ و عمره ندارید، هر کس با انجام دادن عمره و خروج از احرام تا موقع پرداختن به حج، از آنچه بر او حرام بوده بهره برده است (عمره تمتّع انجام داده است)، باید برای حج خود هر دامی که آسان است قربانی کند، و هر کس قربانی نیابد، باید سه روز در ایام حجّ و هفت روز هنگامی که به وطن بازگشتید روزه بدارد، که این ده روزِ کامل است. این گونه حج (حج تمتع) برای کسی مقرّر شده است که خانواده اش در کنار مسجدالحرام نباشد. از خدا پروا کنید و بدانید که خدا سخت کیفر است.
موسم حج ماههایی معیّن (شَوّال، ذِی القَعدَه و ذی الحَجَّه) است. پس هر که در این ماهها با بستنِ احرام، انجام حج را بر خود واجب کند، بداند که در اثنای حج آمیزش با زنان و دروغ گفتن و سوگند خوردن به نام خدا روا نیست، و هر کار نیکی که انجام میدهید خدا آن را میداند. و بر شماست که توشه برگیرید، و بهترین توشه پرهیزگاری است، و از من ای خردمندان پروا کنید.
بر شما گناهی نیست که در دوران حج از راه داد و ستد در طلب رزقی که آن بخششی از جانب پروردگار شماست برآیید، و چون از عرفات ـ پس از وقوف در آن ـ کوچ کردید، در مشعرالحرام وقوف نمایید و خدا را یاد کنید آن گونه که او شما را راه نموده است یادش کنید، که قطعاً شما پیش از این از گم گشتگان بودید.
وانگهی شما ساکنان حرم نیز باید از عرفات، از همان جا که سایر مردم کوچ میکنند کوچ کنید و از خدا آمرزش گناهانتان را بخواهید که خدا آمرزنده و مهربان است.
و هنگامی که مناسک حج خود را به جای آوردید، خدا را آن گونه که پدرانتان را پس از انجام حج یاد میکنید، بلکه بیشتر و بهتر، یاد کنید. برخی از مردم دنیاطلبانی هستند که میگویند: پروردگارا، در دنیا به ما بهرهها عطا کن. آنان در آخرت هیچ بهرهای ندارند.
و برخی از مردم آخرت طلبانی هستند که میگویند: پروردگارا، در دنیا به ما بهرهای نیکو که خوشایند توست و در آخرت نیز بهرهای نیکو که خود میپسندی عطا فرما و ما را از عذاب آتش دوزخ نگاه دار.
اینانند که از آنچه فراهم آوردهاند بهرهای [وافر] خواهند داشت، و خدا کارها را به سرعت ـ همان گاه که انجام میشود ـ حسابرسی میکند.
و بر شما حج گزاران است که در روزهایی چند (روزهای یازدهم، دوازدهم و سیزدهم ذی الحجّه) در سرزمین منی ذکر خدا گویید. پس هر که حج گزارد، بر او هیچ گناهی باقی نمیماند، خواه تعجیل کند و در دو روز نخست (بعدازظهر روز دوازدهم) از منی کوچ کند، و خواه کوچ خود را به تأخیر اندازد و روز سوم منی را ترک نماید. البته آمرزش گناهان برای کسی است که از محرمات احرام پرهیز کرده باشد، امّا کسی که آنها را مرتکب شده است باید هر سه روز در منی بماند و به ذکر خدا بپردازد [تا بر او نیز گناهی باقی نماند]. و از خدا پروا کنید و بدانید که به سوی او روانه خواهید شد.
از میان مردم کسی است که در زندگی دنیا سخنان او در وصف حق و رعایت عدل تو را به شعف میآورَد، و خدا را بر آنچه در دل دارد گواه میگیرد، در حالی که سختترین دشمنان حق است.
و چون به حکومت رسد، در زمین به تکاپو میافتد تا در آن تباهی کند و کشت و نسل بشر را به نابودی کشاند، و خداوند تباهی را دوست نمیدارد.
و چون به او گفته شود: از خدا بترس و از تبهکاری دوری گزین، عزّت و شکوه خیالی که با گناه و نفاق به آن دست یافته است، او را فرا میگیرد [و پند نمیگیرد]. دوزخ او را بس است، و راستی که آن بد جایگاهی است.
و از میان مردم کسی نیز هست که خود را به خدا میفروشد تا در همه کارها خشنودی او را طلب کند. وجود چنین کسی، لطفی از سوی خدا بر آدمیان است، و خدا به بندگانش رئوف است.
ای کسانی که ایمان آوردهاید، همگی در برابر خدا تسلیم شوید و از او دستور بگیرید و گامهای شیطان را دنبال نکنید که او برای شما دشمنی آشکار است.
و اگر پس از آن که دلایل روشنگر برای شما آمد، بر اثر پیروی از شیطان دچار لغزش و انحراف شدید، بدانید که خدا مقتدری شکست ناپذیر است و براساس حکمت خود با شما رفتار میکند.
آیا مشرکان چیزی جز این انتظار دارند که خدا در سایبانهایی از ابرها به سراغشان آید و نیز فرشتگان بیایند و کار پایان داده شود؟ و همه امور به خدا بازگردانده میشود.
از بنی اسرائیل بپرس چقدر نشانههای روشن و روشنگر که هر کدام نعمتی به شمار میرفت به آنان دادیم، ولی آن نشانهها را نادیده انگاشتند و نعمتهای الهی را دگرگون ساختند و دچار کیفر شدند. و هر کس نعمت خدا را پس از آن که در اختیارش قرار گیرد دگرگون کند (در مسیری که بایسته است به کار نبندد) دچار کیفر الهی میشود، و خدا سخت کیفر است.
زندگی دنیا برای کافران آراسته شده و به همین سبب است که چشم خود را بر هر حقیقتی میبندند و کسانی را که ایمان آوردهاند به مسخره میگیرند، در حالی که تقواپیشگان در روز قیامت از آنان برترند. و خداوند هر که را بخواهد، بدون محاسبه عملش روزی میدهد.
مردم در آغاز، یک امّت بودند و اختلافی نداشتند، سپس تضاد منافع باعث اختلاف میان آنان شد و برای رفع اختلاف به قوانین و مقرراتی نیازمند گشتند. پس خداوند پیامبران را به عنوان نویددهنده و هشدارگر برانگیخت و کتاب آسمانی را به حق در حالی که گواه راستگویی آنان بود، فرو فرستاد، تا میان مردم درباره آنچه در آن اختلاف داشتند داوری کند. سپس در مورد کتاب آسمانی و آیین خدا نیز اختلاف پدید آمد، و تنها عالمانِ دینی که به آنان کتاب آسمانی داده شد در آن اختلاف کردند، آن هم پس از آن که دلایل روشن و روشنگر برایشان آمده بود، و اختلافشان نیز در اثر برتری جویی و ستمی بود که میان آنان پدید آمده بود. در این میان، خداوند کسانی را که ایمان داشتند، به اذن خود به همان حقی که دیگران در آن اختلاف کردند هدایت نمود، و خدا هر که را بخواهد به راهی راست هدایت میکند.
آیا میپندارید به بهشت میروید و حال آن که هنوز همانند داستان کسانی که قبل از شما درگذشتند برای شما پیش نیامده است؟ محنتها و گزندها به آنان رسید و پیوسته دچار ترس و اضطراب شدند تا آن جا که پیامبر و کسانی که ایمان آورده و با او بودند، گفتند: یاری خدا کی خواهد بود؟ هان، به یقین یاری خدا نزدیک است.
از تو میپرسند: چه چیز انفاق کنند؟ بگو: هر مالی انفاق کنید، برای پدر و مادر و خویشاوندان نزدیکتر و یتیمان و بینوایان و درراه مانده است، و هر کار نیکی انجام دهید، قطعاً خدا به آن آگاه است.
جنگ بر شما واجب شده است با این که آن برای شما دشوار و ناخوشایند است. شاید چیزی را ناخوشایند بدانید در حالی که آن برای شما نیکوست، و شاید چیزی را دوست بدارید در حالی که آن برای شما شرّ است. خداوند میداند و شما نمیدانید.
از تو درباره ماه حرام میپرسند که پیکار در آن چه حکمی دارد؟ بگو: پیکار در آن [گناهی] بزرگ و باعث بازداشتن مردم از راه خدا و کفر ورزیدن به آن و جلوگیری مردمان از [حضور در] مسجدالحرام است، ولی مشرکان باید بدانند که بیرون راندن اهل آن از آن جا، نزد خدا از پیکار در ماه حرام بزرگتر است، و آنها پیامبر و پیروان او را از آن جا بیرون کردند، و شرک ورزیدن به خدا و شکنجه مؤمنان از کشتار در ماه حرام بزرگتر است و آنها مسلمانان را در مکه آزار فراوان کردند. آنها پیوسته با شما میجنگند تا شما را از دینتان برگردانند اگر بر آن توانا باشند و کسانی از شما که از دین خود برگردند و در حال کفر بمیرند، آنان اعمالشان در دنیا و آخرت تباه میگردد و آنان همدم آتشند و در آن جاودانه خواهند بود.
کسانی که ایمان آورده و کسانی که در راه خدا هجرت کرده و جهاد نمودهاند، آنان به رحمت خدا امیدوارند، و خدا آمرزنده و مهربان است.
از تو درباره شراب و قمار میپرسند. بگو: در آن دو گناهی بزرگ و برای مردمان سودهایی است، و گناه آن دو از سودشان بزرگتر است. و از تو میپرسند که چه چیزی انفاق کنند؟ بگو: در انفاق میانه رو باشید، نه بخل ورزید و نه همه اموالتان را ببخشید. بدین سان خداوند آیات و نشانهها را برای شما بیان میکند، باشد که درباره سعادت دنیا و آخرت خود بیندیشید.
آری باشد که درباره سعادت دنیا و آخرت خود بیندیشید. و از تو درباره یتیمان میپرسند. بگو: اصلاح امور آنان به گونهای که برایشان سودمند باشد نیکی است، و اگر با آنان همزیستی کنید، آنها برادران شمایند، پس مانند دیگر مسلمانان با آنان رفتار کنید، نه حقشان را تباه سازید و نه خود را سخت به زحمت بیفکنید، که خداوند فسادگر و اصلاحگر را میشناسد و آن دو را از هم مشخص میسازد. و اگر خدا میخواست، شما را در مورد یتیمان به زحمت میانداخت [ولی چنین نکرد] چرا که خداوند مقتدری حکیم است.
و زنان مشرک را به همسری نگیرید تا این که ایمان بیاورند، و قطعاً کنیزی که با ایمان است، بهتر از زنِ آزادی است که مشرک باشد، هر چند به زیبایی اش شما را به شگفت آورَد. و زنان با ایمان را به همسری مشرکان درنیاورید تا این که ایمان بیاورند. بی تردید، بردهای که مؤمن است، بهتر از مردِ آزادی است که مشرک باشد، هرچند به مال و ثروتش شما را به شگفت آورد. آنان با گفتار و کردارشان به شرک فرا میخوانند که فرجام آن چیزی جز آتش نیست، و خداوند به اذن خود ـ بی آن که کسی یا چیزی او را ناچار کرده باشد ـ به بهشت و آمرزش فرا میخواند و آیاتش را برای مردم بیان میکند، باشد که حقایق را دریابند.
از تو درباره عادت ماهانه زنان میپرسند. بگو: این برای آنان رنجی است. پس در روزهای عادتشان از آنان کناره گیرید، و با آنها نزدیکی نکنید تا پاک شوند. پس هنگامی که غسل کردند، از همان جا که خدا به شما فرمان داده است با آنان آمیزش کنید، که خداوند کسانی را که بسیار توبه کنند و در پاکی و پاکیزگی کوشا باشند دوست میدارد.
همسرانتان کشتزار شمایند. پس هرگاه خواستید، به کشتزار خود در آیید و برای خود کارهای نیک پیش فرستید و از روز ملاقات و حسابرسی خدا بترسید و بدانید که شما او را دیدار خواهید کرد، و تو ـ ای پیامبر ـ مؤمنان را [بدان] نوید ده.
و خدا را دستاویز سوگندهای خود قرار ندهید (به نام او سوگند نخورید) که نیکی نکنید و تقوا را پیشه خود نسازید و میان مردم صلح و آشتی برقرار نکنید، که خداوند شنوا و داناست.
خداوند شما را به سبب سوگندهای بیهودهای که بر زبانتان جاری میشود بازخواست نمیکند، ولی بر آنچه دل هایتان فراهم آورده (گناهی که بر اثر شکستن سوگندهای جدی کسب کرده است) شما را بازخواست میکند، و خداوند آمرزنده و بردبار است.
کسانی که سوگند یاد میکنند که از همسران خود کناره گیری کنند، چهار ماه فرصت دارند و میتوانند در این مدت به سوگند خویش پای بند باشند، ولی پس از آن یا باید سوگند خود را بشکنند و کفّاره دهند و یا همسر خود را طلاق گویند. پس اگر به وی بازگشتند، خدا آنان را میبخشاید و بر آنان رحمت میآورد.
و اگر آهنگ طلاق کردند و همسر خود را طلاق گفتند، [بدانند که] خدا هر سخنی را میشنود و از هر نیّتی باخبر است.
و زنانِ طلاق داده شده سه پاکی را انتظار میکشند و از ازدواج خودداری میکنند (عدّه نگه میدارند). بارداری و عادت ماهانه زنان تعیین کننده دوران عدّه است، پس اگر به خدا و روز قیامت ایمان دارند، نباید آنچه را خدا در رحم آنان آفریده است کتمان کنند. و شوهرانشان اگر خواهان اصلاح باشند، از دیگران سزاوارترند که در این مدّت آنان را به زندگی باز گردانند. و مانند همان وظایفی که به سود مردان برعهده زنان است، به طور شایسته، به سود آنان برعهده مردان نیز میباشد، و مردان به درجهای بر زنان برتری دارند، و خدا مقتدری حکیم است.
طلاقی که شوهر در آن حق رجوع دارد، دو بار است که در هر بار یا او را پیش از پایان یافتن عدّه به شایستگی نگاه میدارد و یا به خوبی رهایش میسازد و برای شما حلال نیست که از مهریهای که به آنان دادهاید چیزی باز پس گیرید، مگر این که زن و شوهر بترسند که نتوانند مقرّرات الهی را برپا دارند. پس اگر بیم آن دارید که آن دو تن مقرّرات الهی را برپا ندارند، بر آن دو گناهی نیست که توافق کنند و زن برای گرفتن طلاق چیزی ازمهریه خود را به شوهر ببخشد. اینها حدود و مقرّرات الهی است، به آنها تجاوز نکنید. و کسانی که به حدود الهی تجاوز کنند ستمکارند.
و اگر بار سوم او را طلاق داد، دیگر آن زن برای او حلال نمیشود (نه حق رجوع دارد و نه با عقد مجدّد میتواند او را به همسری گیرد) تا این که زن، خود را به همسری مردی دیگر درآورَد. پس اگر همسر دوم او را طلاق داد، بر زن و همسر گذشته اش ـ اگر میپندارند که حدود خدا را بر پا میدارند ـ گناهی نیست که با عقد مجدد به یکدیگر باز گردند. اینها مقرراتی است که خدا آنها را بیان میکند تا مردمی که اهل دانشند از آن بهره برند.
و هنگامی که زنان را طلاق گفتید، و به پایان عدّه خویش نزدیک شدند، یا با رجوع خود، آنان را به طور پسندیده در همسری خود نگاه دارید و یا به طور پسندیده رهایشان کنید، و آنان را برای این که زیانی به ایشان برسانید نگاه مدارید تا [بدین وسیله به حقوق آنان و حدود الهی] تجاوز کنید. و هر کس چنین کند، به خود ستم کرده و احکام خدا را به مسخره گرفته است. پس مبادا احکام الهی را با این کار به مسخره گیرید. و نعمت خدا را که به شما ارزانی داشته و کتاب و حکمتی را که بر شما فرو فرستاده و شما را به آن پند میدهد به یاد آورید، و از حسابرسی خدا و عذاب او پروا کنید و بدانید که خدا به هر چیزی داناست.
و هنگامی که زنان را طلاق گفتید و به پایان عدّه خود رسیدند، شما خویشاوندانِ زنان، نباید آنان را از ازدواج مجدد با شوهران سابق خود، چنانچه به طور پسندیده میان خود به توافق رسند بازدارید. هر کس از شما به خدا و روز واپسین ایمان دارد، به این حکم پند داده میشود. این از نظر ارزشها برای شما پربارتر و برای پاکی روانتان نیکوتر است، و خدا میداند و شما نمیدانید.
و مادران ـ هرچند طلاق گرفته باشند ـ فرزندان خود را دو سال تمام شیر میدهند. این حکم برای کسی است که بخواهد دوران شیرخوارگی را تکمیل کند. و خوراک و پوشاک مادران در حد متعارف برعهده پدر کودک است، و البته هیچ کس جز به اندازه توانش مکلّف نیست. هیچ مادری نباید از رهگذر فرزندش زیان ببیند، و هیچ پدری نیز نباید از رهگذر فرزندش زیانی به او برسد. و اگر پدرِ کودک بمیرد، مانند همان تکلیفی که برعهده پدر بود، برعهده وارث اوست. و اگر پدر و مادر با رضایت و مشورت یکدیگر بخواهند فرزندشان را قبل از دو سال از شیر باز گیرند بر آن دو گناهی نیست. و شما پدران اگر خواستید برای فرزندانتان دایهای بگیرید بر شما گناهی نیست، به شرط آن که حقوقی را که باید به مادر او میدادید، به خوبی و شایستگی بپردازید. و از حسابرسی خدا و عذاب او پروا کنید، و بدانید که خدا به آنچه میکنید بیناست.
و کسانی از شما که جان میسپارند و زنانی از خود بر جای میگذارند، زنانشان چهار ماه و ده روز انتظار میکشند و از ازدواج خودداری میکنند. پس هرگاه به پایان مهلت مقرّر خود رسیدند، میتوانند درباره خود تصمیم بگیرند. بنابراین، بر شما خویشاوندان شوهر، در آنچه آنان به طور پسندیده درباره خود انجام میدهند و همسری برمی گزینند گناهی نیست، و خداوند به آنچه انجام میدهید آگاه است.
بر شما گناهی نیست در سخنی که آن را به اشاره برای خواستگاری از زنان در عدّه بر زبان میآورید و همچنین در اموری که درباره آنان در دل نهان میدارید. خدا میدانست که شما ازدواج با آنان را یاد میکنید، ازاین رو شما را از آن بازنداشت، ولی با آنان قول و قرار پنهانی مگذارید، مگر آن که به طور پسندیده سخن گویید، و با آنان پیوند ازدواج مبندید تا آن مهلت مقرر به پایان خود رسد، و بدانید که خداوند آنچه را در دل دارید میداند، پس، از کیفر او بترسید و بدانید که خداوند آمرزنده و بردبار است.
اگر همسرانی را که با آنان آمیزش نکردهاید، یا همسرانی را که برایشان مهری معیّن نساختهاید طلاق گویید، بر شما گناهی نیست، ولی به زنانی که برایشان مهری مقرّر نداشتهاید، به هنگام طلاق کالایی در حد متعارف بدهید. توانگر به اندازه توان خود و تنگدست نیز به قدر وُسع خود این تکلیف را برعهده دارد. این برعهده نیکوکاران نهاده شده است.
و اگر پیش از آن که با آنان آمیزش کنید طلاقشان دادید و برایشان مهری معیّن کردهاید، پرداختن نیمی از آنچه معیّن کردهاید برعهده شماست، مگر این که آنها گذشت کنند یا کسی که پیوند ازدواج به دست اوست (شوهر یا ولیّ زن) ببخشد، و گذشتِ شما به تقوا نزدیکتر است. و در میان خود بخشش و بزرگواری را فراموش نکنید، که خدا به آنچه انجام میدهید بیناست.
بر نمازها، به ویژه بر نماز میانه، مواظبت کنید که مبادا از شما فوت شود یا آداب و شرایط آن رعایت نشود، و فرمانهای خدا را از روی خضوع و با اخلاص انجام دهید.
پس اگر بیم آن دارید که نتوانید همه آداب و شرایط نماز را رعایت کنید، پیاده یا سواره، در حال توقف یا حرکت نماز بگزارید، ولی هنگامی که ایمن شدید، با برپاداشتن نماز، خدا را یاد کنید آن گونه که نماز و سایر احکامی را که نمیدانستید به شما آموخت.
و کسانی از شما که در آستانه مرگ قرار میگیرند و همسرانی برجای میگذارند، باید برای همسرانشان وصیت کنند که تا یک سال پس از مرگشان آنان را از اموالی که برجای میگذارند بهره مند سازند، و از خانهای که در آن سکونت دارند بیرونشان نکنند، ولی اگر خود بیرون رفتند، بر شما (خویشاوندان شوهر) در آنچه آنها درباره خود به طور پسندیده انجام میدهند گناهی نیست، و خدا مقتدری حکیم است.
برای همه زنانی که طلاق داده میشوند، کالایی درخور و شایسته مقرّر گردیده است. این برعهده شوهرانِ تقواپیشه ثابت شده است.
خداوند آیات خود را این گونه برای شما بیان میکند، باشد که به خرد دریابید.
آیا از داستان کسانی که هزاران نفر بودند و از بیم مرگ از خانه هایشان بیرون رفتند آگاه نشدهای که خدا به آنان گفت: بمیرید، سپس آنان را زنده کرد؟ به راستی که خدا دارای بخشش است و از فضل خود به آن مردم حیات دوباره بخشید، ولی بیشتر مردم سپاسگزار نعمتهای خدا نیستند.
حیات و نیکبختی شما مؤمنان در جهاد است، پس در راه خدا پیکار کنید و بدانید که خدا سخنان شما را میشنود و از راز دلها خبر دارد.
کیست آن کس که با پرداخت هزینه جهاد وامی نیکو به خدا دهد؟ هر کس چنین کند، خدا آن را برای او چندین برابر میکند، و خداست که از اموال شما میکاهد، و هموست که آن را گسترش میدهد و بر آن میافزاید، و شما به سوی او بازگردانده میشوید تا پاداش وامی را که به او دادهاید دریافت کنید.
آیا از داستانِ آن سران بنی اسرائیل که پس از موسی بودند آگاه نشدهای آن گاه که به پیامبری از خودشان گفتند: برای ما فرمانروایی بگمار، که اگر ما فرمانروایی داشته باشیم تحت فرمان او در راه خدا میجنگیم. گفت: اگر پیکار در راه خدا بر شما مقرّر شود، آیا تصور میکنید که پیکار نکنید؟ گفتند: ما را چه دلیلی است که در راه خدا پیکار نکنیم، در حالی که بر اثر سلطه دشمن از بهره مندی از شهرها و پسرانمان بازداشته شدهایم؟ ولی هنگامی که جنگ در راه خدا بر آنان نوشته شد، جز اندکی از آنان همه روی برتافتند و ستمکار شدند، و خدا به ستمکاران داناست.
و پیامبرشان به آنان گفت: خداوند طالوت را برای شما به فرمانروایی برانگیخته است. گفتند: چگونه او را بر ما فرمانروایی باشد؟ در حالی که ما به فرمانروایی از او سزاوارتریم، زیرا حکومت بر بنی اسرائیل در اختیار نیاکان ما بوده است. علاوه بر این او از گشایش مالی برخوردار نیست. پیامبرشان گفت: به یقین خدا او را برگزیده و بر شما برتری داده، و او را در دانش اداره امور و نیروی بدنی فزونی بخشیده است، و خدا فرمانرواییِ خود را به هر که بخواهد عطا میکند، و خدا دارای بخششی گسترده است و میداند چه کسی درخورِ بخشش است.
پیامبرشان به آنان گفت: نشانه الهی بودن فرمانروایی او این است که آن صندوق معهود ـ که فرشتگان آن را حمل میکنند ـ به سوی شما خواهد آمد، صندوقی که در آن آرامشی است از جانب پروردگارتان و یادگاری از آنچه موسی و هارون و خاندانشان بر جای نهادهاند. اگر مؤمن باشید، قطعاً در آمدنِ آن صندوق، برای شما نشانهای بر درستیِ فرمانروایی اوست.
و هنگامی که طالوت با سپاهیان خود از شهر فاصله گرفت، گفت: خداوند شما را به وسیله نهری خواهد آزمود. هر کس از آن بیاشامد از سپاهیان من نیست، و هر کس از آن نچشد از سپاهیان من است، مگر کسی که مشتی آب به دست خود برگیرد و بنوشد، که من او را از سپاهیان جدا نمیکنم، هر چند او را از خود نمیدانم. پس وقتی به آن نهر رسیدند، جز اندکی از ایشان از آن آشامیدند. و هنگامی که طالوت و کسانی که ایمان داشتند و با او بودند، از نهر آب گذشتند، گفتند: ما امروز در برابر جالوت و لشکریانش تاب و توانی نداریم. و آنان که بر این باور بودند که به دیدار خدا خواهند رفت، در پاسخ گفتند: چه بسیار گروهی اندک که به اذن خدا بر گروهی بسیار پیروز شدهاند، و خدا با صبرپیشگان است.
و چون با جالوت و سپاهیان او رو به رو شدند، گفتند: پروردگارا، بر ما صبری فراوان فرو ریز، و گام هایمان را استوار دار، و ما را بر این مردم کفرپیشه پیروز گردان.
پس به اذن خدا آنان را شکست دادند و داود جالوت را کشت و خداوند به او فرمانروایی و حکمت (دانش معارف و احکام دین) داد، و از آنچه میخواست به او آموخت. و اگر خدا غریزه دفاع را در انسانها ننهاده بود و به این وسیله تجاوز برخی از مردم را با برخی دیگر دفع نکرده بود سراسر روی زمین را تباهی فراگرفته بود، ولی خدا صاحب تفضّل است و جهانیان را از فضل خود بهره مند میسازد.
اینها آیات خداست که ما آنها را به حق بر تو تلاوت میکنیم، و به راستی که تو از فرستادگانی.
اینان همان پیامبران بلندمرتبهای هستند که برخی شان را بر برخی دیگر برتری دادیم. از میان آنان کسی است که خدا با او سخن گفت و برخی از آنها را به چندین درجه بالا برد، و به عیسی پسر مریم معجزاتی روشن و روشنگر دادیم و او را به وسیله (روح القدس) تأیید نمودیم. و اگر خدا میخواست، کسانی که پس از آنان بودند، بعد از آن که دلایلی روشن برایشان آمد، به جنگ با یکدیگر برنمی خاستند، ولی خود اختلاف کردند، از میان آنان کسانی ایمان آوردند و کسانی کافر شدند. و اگر خدا میخواست، با وجود اختلافاتی که میانشان وجود داشت، با یکدیگر نمیجنگیدند، ولی خدا آنچه را بخواهد انجام میدهد، و او خواسته است که امور جهان براساس علل و اسباب جاری پدید آید.
ای کسانی که ایمان آوردهاید، از آنچه به شما ارزانی داشتهایم انفاق کنید، پیش از آن که روزی بیاید که در آن نه دادوستدی هست و نه دوستی و نه شفاعتی. و کسانی که با ترک انفاق به کفر روی میآورند سخت ستمکارند.
تنها خدا ـ که هیچ معبودی جز او شایسته پرستش نیست ـ زنده و برپادارنده هستی است، نه خوابی سبک او را فرا میگیرد و نه خوابی سنگین که از اداره امور جهان بازماند. آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است از آنِ اوست و اسباب و علل همه از او فرمان میگیرند. کیست آن که جز به اذن او نزد وی شفاعت کند؟ و انجام کاری را سبب شود آنچه را که پیش روی شفاعتگران است و از آن آگاهند و آنچه را که در پی دارند و از آنان نهان است، همه را میداند، و آنها به چیزی از دانش او ـ جز آنچه برایشان خواسته است ـ احاطه ندارند. قلمرو فرمانروایی اش آسمانها و زمین را فراگرفته است، و نگهداری آن دو بر او دشوار نیست، و اوست بلندمرتبه و بزرگ.
در گرایش مردم به دین اجباری نیست، زیرا راه درست به خوبی از راه نادرست مشخص شده است. پس هر کس به طاغوتها کافر شود و به خدا ایمان بیاورد، قطعاً به استوارترین دستاویز که برای آن گسستن نیست چنگ زده است، و خدا شنونده گفتار مردم و آگاه از کفر و ایمان آنهاست.
خداوند سرپرست کسانی است که ایمان آوردهاند. آنان را از تاریکیها بیرون میبَرد و به سوی روشنایی (شناخت معارف و اطاعت از خدا) هدایت میکند. و کسانی که کفر ورزیدهاند، سرپرستانشان طاغوت هایند که آنان را از نور (فطرت خداشناسی) به در میبرند و به تاریکیهای شرک و کفر و عصیان میکشانند. اینان همدم آتشند و در آن جاودانهاند.
آیا به داستان کسی که چون خدا به او سلطنت داده بود با ابراهیم درباره پروردگارش به محاجّه برخاست، نظر نینداختهای؟ آن گاه که ابراهیم به او گفت: پروردگار من کسی است که حیات میبخشد و میمیراند. او گفت: منم که حیات میبخشم و میمیرانم، پس من پروردگار تو و پروردگار این جهانم. ابراهیم گفت: خداست که خورشید را از مشرق برمی آورَد، تو آن را از مغرب برآور. پس آن کسی که کفر ورزیده بود درمانده و مبهوت شد. و خدا مردم ستمکار را هدایت نمیکند.
یا مانند داستان کسی که بر دیاری گذر کرد در حالی که دیوارهایِ آن بر بام هایش فروریخته و یکسره ویران شده بود. گفت: چگونه خداوند مردم این سرزمین را پس از مرگشان زنده میکند؟ پس خداوند او را به مدّت صد سال میراند، آن گاه زنده اش کرد و به او گفت: چه مدت در این جا ماندهای؟ گفت: یک روز یا پارهای از روز درنگ کردهام. فرمود: نه، بلکه صد سال درنگ کردهای. به خوراک و نوشیدنی خود بنگر که در این مدت دگرگون نشده است، و گمان مکن که چون دگرگون نشدهای، این مدت طولانی بر تو نگذشته است، به الاغ خود بنگر که به استخوانهایی چند تبدیل شده است. ما تو را میراندیم و پس از گذشت صد سال به تو حیات بخشیدیم تا آنچه باید تحقق یابد و تا تو را برای مردم نشانهای [بر روز رستاخیز] قرار دهیم. اکنون به استخوانهای الاغت بنگر که چگونه آنها را رشد میدهیم و فراز میآوریم سپس بر آنها گوشت میپوشانیم. پس هنگامی که امر زنده شدن مردگان بر او آشکار شد، گفت: میدانم که خدا بر انجام هر کاری تواناست.
و یاد کن هنگامی را که ابراهیم گفت: پروردگارا، به من بنمای که چگونه مردگان را زنده میکنی؟ فرمود: آیا علاوه بر ندانستن چگونگی آن، ایمان نیز نیاوردهای؟ گفت: چرا، ولی پرسیدم تا دلم آرام گیرد. فرمود: چهار پرنده از این پرندگان را بگیر، سپس آنها را در حالی که با خود مأنوس ساختهای بکُش و قطعه قطعه کن، آن گاه بر هر کوهی بخشی از آنها را قرار ده، سپس آنها را فراخوان که شتابان به سوی تو میآیند، و بدان که خداوند مقتدری است که هیچ چیز از او پنهان نیست و حکیمی است که همه کارهایش براساس حکمت است.
حکایت کسانی که اموال خود را در راه خدا انفاق میکنند همچون حکایت دانهای است که هفت خوشه برویاند که در هر خوشهای صد دانه باشد. و خداوند برای هر که بخواهد آن را دو چندان میکند، و خداوند را بخششی گسترده است و میداند چه کسی درخورِ بخشش است.
کسانی که اموال خود را در راه خدا انفاق میکنند، سپس در پی انفاق خود نه کمترین منّتی میگذارند و نه اندک آزاری میرسانند، پاداش خود را نزد پروردگارشان خواهند داشت، و نه ترسی آنان را فرو میگیرد و نه اندوهگین میشوند.
با تهیدستان سخنی نیکو گفتن و از خطای آنان درگذشتن، بهتر از صدقهای است که آزاری در پی آن باشد. شما نیز خود را به اخلاق الهی متصف کنید، چرا که خداوند بی نیاز است و هرگز بخشش خود را بزرگ نمیشمرد تا بدین وسیله به کسی آزاری برساند، و بردبار است و در کیفر خطاکاران شتاب نمیکند.
ای کسانی که ایمان آوردهاید، صدقههای خود را با منّت نهادن و آزار رساندن تباه نکنید، همچون کسی که مال خود را برای نشان دادن به مردم، انفاق میکند و خدا را در فراخوانی به انفاق باور نمیکند و به سرای آخرت که روز پاداش و جزاست ایمان ندارد. پس حکایت او همچون حکایت صخرهای است صاف که بر آن خاکی بوده و بارانی تند به آن رسیده و خاک را شسته و آن را به صورت سنگی صاف برجای گذاشته است. آری همان گونه که کشاورز از این خاک و باران محصولی به دست نمیآورد، ریاکاران نیز نمیتوانند به اندکی از آنچه فراهم کردهاند دست بیابند، و خداوند مردم کفرپیشه را هدایت نمیکند.
و مَثَل کسانی که اموال خود را بدون منّت و ریا و تنها برای دستیابی به خشنودی خدا انفاق میکنند و در خلوص نیّت، خود را چنان که باید پایدار میدارند، همچون مَثَل بوستانی در زمینی حاصلخیز است که باران فراوانی به آن رسیده و محصولش را دو چندان داده و اگر باران فراوان هم بر آن نبارد دست کم اندک بارانی به آن میرسد و باروبری میدهد. و خدا به آنچه انجام میدهید بیناست.
آیا یکی از شما دوست دارد که او را بوستانی آکنده از درختان خرما و انگور باشد و از زیر درختان آن جویبارها روان و در آن باغ از هر نوع میوهای داشته باشد، آن گاه پیری به سراغش بیاید در حالی که فرزندانی ناتوان دارد و گردبادی همراه با آتش به بوستانش برسد و بوستان یکسره بسوزد؟ این مَثَل کسی است که انفاق کند، سپس منّت نهد یا آزاری برساند. بدین سان خدا آیات و نشانهها را برای شما بیان میکند، باشد که بیندیشید.
ای کسانی که ایمان آوردهاید، از چیزهای مرغوبی که به دست آوردهاید و از آنچه از زمین برای شما برآوردهایم انفاق کنید، و مبادا در پی نامرغوب آن بروید که آن را انفاق کنید، در صورتی که [اگر به خودتان میدادند] آن را نمیگرفتید، مگر این که از عوض آن میکاستید. بدانید که خدا بی نیاز و ستوده است، پس چنان که شایسته اوست فرمانش را اطاعت کنید.
این شیطان است که وقتی میخواهید از اموال مرغوب خود انفاق کنید شما را به تهیدستی تهدید میکند و به بخل که خصلتی زشت است فرمان میدهد و خداست که شما را به آمرزش و فضل خود وعده میدهد، و خدا را بخششی گسترده و فضلی بی پایان است و میداند چه کسی درخورِ بخشش است.
حکمت را به هر که بخواهد میبخشد، و به هر کس حکمت داده شود، خیر فراوان به او داده شده است، و این را جز صاحبان خرد درنمی یابند.
و هر چه به فرمان خدا به تهیدستان انفاق کردهاید و یا هر مالی به نذر بر خود واجب کردهاید که به آنان بپردازید، خدا به آن آگاه است. و کسانی که با ترک انفاق و وفا نکردن به نذرِ خود به مستمندان ستم میکنند، یاورانی که عذاب خدا را از آنان بازدارند نخواهند داشت.
اگر صدقهها را آشکارا بپردازید که دیگران را نیز به آن ترغیب کنید نیکوست، و اگر آنها را نهان دارید و به بینوایان بپردازید، از آن روی که به خلوص نیت نزدیکتر است برای شما بهتر است و [در هر حال] خداوند پارهای از گناهانتان را از شما میزداید، و خدا به آنچه میکنید آگاه است.
ای پیامبر، اگر برخی از مردم شرایط و آداب انفاق را رعایت نمیکنند غم مدار، زیرا به راه آوردنِ آنان برعهده تو نیست بلکه خداست که هر کس را بخواهد به راه میآورَد. و ای مؤمنان هر مالی را که انفاق میکنید به سود خودتان است، بدین شرط که آن را جز برای دستیابی به خشنودی خدا انفاق نکنید. و هر مالی را که میبخشید به طور کامل به شما بازگردانده میشود و بر شما ستم نمیرود.
صدقات برای آن تهیدستانی است که در راه خدا محصور شدهاند و نمیتوانند برای کسب درآمد در زمین سیر و سفر کنند. از آن جا که خویشتن دارند و فقر خود را آشکار نمیکنند، کسی که از حالشان بی خبر است آنان را توانگر میپندارد و تو از نشانشان بینوایی آنان را درمی یابی. آنان با وجود نیازمندی شدید به اصرار از مردم چیزی نمیخواهند. ای مؤمنان، هر مالی را که انفاق کنید خدا به آن داناست.
کسانی که اموالشان را در شب و روز، نهان و آشکارا انفاق میکنند، پاداش کردار خود را نزد پروردگارشان خواهند داشت، و نه ترسی آنان را فرو میگیرد و نه اندوهگین میشوند.
کسانی که ربا میخورند، امور زندگی و معاش خود را برپا نمیدارند مگر مانند برپاداشتن کسی که شیطان بر اثر تماس، او را آشفته کرده و خرد را از او ربوده است. این بدان سبب است که آنان گفتند: جز این نیست که دادوستد هم مانند رباست. و خداوند دادوستد را حلال و ربا را حرام کرده است. پس هر کس از جانب پروردگارش پندی به او برسد و از کار نکوهیده اش دست بردارد، آنچه گذشته است از آنِ اوست و در برابر آن کیفر نمیشود و از آن پس کارش با خداست (بسا جبران گذشته را از او بخواهد و بسا هیچ حکمی برای گذشته اش مقرّر نکند.) و کسانی که به آنچه خدا از آن نهی کرده است بازگردند همدم آتشند و در آن جاودانه خواهند بود.
خداوند ربا را کاهش میدهد و به تدریج آن را نابود میکند، ولی صدقهها را رشد میدهد و آن را افزون میگرداند. رباخواران بسیار ناسپاس و گنهکارند، و خدا هیچ ناسپاس و گنه پیشهای را دوست نمیدارد.
کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده و نماز برپا داشته و زکات پرداختهاند، نزد پروردگارشان پاداش کردار خویش را خواهند داشت و نه ترسی آنها را فرا میگیرد و نه اندوهگین میشوند.
ای کسانی که ایمان آوردهاید، از خدا پروا کنید، و اگر واقعاً مؤمنید، ربایی را که از شما نزد مردم باقی مانده است واگذارید و آن را مطالبه نکنید.
پس اگر چنین نکنید و به رباخواری ادامه دهید، بدانید که از جانب خدا و رسولش پیکاری بر ضد شما برپا خواهد شد. و اگر توبه کنید، سرمایه هایتان ـ که آمیخته با ربا نیست ـ از آنِ شماست، نه ربا میگیرید که ستم کنید و نه سرمایههای شما توقیف میشود که به شما ستم رود.
و اگر تنگدستی که از پرداخت وام خود ناتوان است وجود داشته باشد، باید تا آن گاه که تمکّن یابد به او مهلتی دهید. البته بخشیدن وام به او و صدقه به حساب آوردن آن برای شما بهتر و سودمندتر است، اگر بدانید.
و بترسید از روزی که در آن به سوی خدا بازگردانده میشوید، سپس به هر کسی آنچه فراهم آورده است به تمام و کمال داده میشود و بر آنان ستم نمیرود.
ای کسانی که ایمان آوردهاید، هرگاه برخی از شما [به وسیله قرض یا نسیه] به برخی دیگر بدهکار شدید که باید آن را تا سرآمدی معیّن بپردازید، آن را بنویسید، و باید نویسندهای در میان شما متن قرارداد را به حق و عدل بنویسد، و هیچ نویسندهای نباید از نوشتن آن ـ چنان که خدا به او آموخته است ـ خودداری کند. پس باید او بنویسد و کسی که دیْن برعهده اوست (بدهکار) بر وی املا کند و از حساب و کیفر خدا، پروردگار خود، بترسد و به هنگام املا چیزی از آن نکاهد. و اگر کسی که دَیْن برعهده اوست، کم خرد یا ناتوان باشد، یا نتواند متن قرارداد را املا کند، ولیِّ او به حق و عدل املا نماید، و باید علاوه بر نوشتنِ سند از میان مردانتان دو تن را گواه بگیرید، و اگر دو مرد نبودند، یک مرد و دو زن از گواهانی که میپسندید (شهادت آنها پذیرفته است) گواه باشند. تعیین دو زن به جای یک مرد برای این است که بیم آن میرود که یکی از آن دو زن فراموش کند که در این صورت باید یکی از آن دو که به خاطر دارد دیگری را یادآوری کند. و گواهان نباید وقتی برای [ادای] شهادت دعوت میشوند خودداری کنند. و از نوشتنِ دَیْنی که آن را باید تا سرآمدش بپردازید ـ چه کم باشد یا زیاد ـ ملول نشوید. این کار نزد خدا عادلانهتر و برای شهادت استوارتر و به مصون ماندن شما از تردید نزدیکتر است. آری، تمامی قراردادهای خود را بنویسید، مگر این که دادوستدی نقدی باشد که کالا و بهای آن را میان خود دست به دست میگردانید که در این صورت بر شما باکی نیست که آن را ننویسید، ولی هرگاه خرید و فروش کردید بر آن گواه بگیرید، و مبادا نویسنده و گواه از سوی شما زیانی ببیند که اگر چنین کنید خدا را نافرمانی کردهاید. و از خدا پروا کنید و بدانید که خداوند احکام دین را به شما میآموزد و خدا به هر چیزی داناست.
و اگر در سفر بودید و برای نوشتنِ قرارداد نویسندهای نیافتید، وثیقههایی که به طلبکار سپرده میشود، جایگزین سندِ مکتوب خواهد شد. و اگر یکی از شما دیگری را امین دانست [و به وسیله قرض یا نسیه به شما بدهکار شد، نوشتن قرارداد و گرفتن شاهد ضروری نیست]، پس آن کسی که امین دانسته شده است باید بدهکاری خود را که در مورد آن او را امین دانستهاند، بپردازد و از حساب و کیفر خدا که پروردگار اوست پروا کند و حقی را که برعهده اوست انکار نکند. و اگر بر امری شاهد بودید شهادت خود را کتمان نکنید، و هر که آن را کتمان کند دلش گنهکار است، و خدا به آنچه میکنید داناست.
آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است از آنِ خداست، و اگر صفات و حالات نیک و بدی (همچون کفر و ایمان، دوستی و دشمنی و تصمیم و اراده) را که در نفوس شما استقرار یافته است آشکار کنید یا آنها را نهان دارید، خداوند شما را به آن محاسبه میکند، سپس هر که را بخواهد میآمرزد و هر که را بخواهد عذاب میکند، و خدا بر هر کاری تواناست.
پیامبر به آنچه از جانب پروردگارش به سوی او فرو فرستاده شده ایمان آورده است، و مؤمنان نیز به آن ایمان آوردهاند. آری، همگی به خدا و فرشتگانش و کتابها و پیامبرانش ایمان آوردهاند، و گفتند: ما میان هیچ یک از پیامبران او جدایی نمیافکنیم و به همه آنها ایمان داریم و گفتند: دعوت خدا را پذیرفتیم و اطاعت کردیم. پروردگارا، آمرزش تو را میخواهیم و بازگشت همگان به سوی توست.
خداوند هیچ کس را جز به اندازه توانش تکلیف نمیکند. آنچه [نیکی] به دست آورده به سود او و آنچه [بدی] فراهم کرده به زیان اوست. پروردگارا، اگر تکلیفی را فراموش نمودیم یا خطایی کردیم ما را بر آن مؤاخذه مکن. پروردگارا، هیچ بار گرانی برعهده ما مگذار، چنان که آن را برعهده امّتهایی که پیش از ما بودند نهادی. پروردگارا، و کیفر گناهانمان را که قدرت تحمّل آن را نداریم بر ما تحمیل مکن. گناهانمان را از ما بزدای و ما را ببخشای و بر ما رحمت آور. تویی مولای ما، پس ما را یاری فرما و بر مردم کفرپیشه پیروز گردان.
الف. لام. میم.
تنها خدا که هیچ معبودی جز او شایسته پرستش نیست، زنده و برپا دارنده هستی است.
این کتاب را که سراسر حق است و هرگز باطل بدان راه نمییابد و کتابهای آسمانی پیش از خود را تصدیق میکند، بر تو فرو فرستاد، و تورات و انجیل را پیش از آن نازل کرد،
تا وسیله هدایتی برای مردم باشند، و جداکننده حق از باطل را نیز فرو فرستاد. به یقین کسانی که به آیات خدا کفر ورزیدهاند عذابی سخت خواهند داشت، و خداوند شکست ناپذیر و انتقام گیرنده است.
او به کسانی که درخورِ کیفرند آگاه است، که هیچ چیزی نه در زمین و نه در آسمان بر خدا پوشیده نیست.
نه تنها به حال و کارتان داناست که بی رخصت او راهی نمیپویید چرا که اوست آن که شما را در رحمها هرگونه بخواهد صورتگری میکند. معبودی شایسته پرستش جز او که مغلوب نمیشود و کارهایش همه از روی حکمت است وجود ندارد.
اوست آن که این کتاب را بر تو فرو فرستاد. بخشی از آن، آیاتی است با معانی استوار و روشن که بخش مرجع این کتاب است و سایر آیات به آنها تفسیر میشود، و بخش دیگر آیاتی است که معنای استوار آنها با معانی نااستوار مشتبه میشود. کسانی که در دل هایشان انحرافی هست، از قرآن آنچه را که مشتبه است دنبال میکنند تا گمراهی مردم را طلب کنند و تا از این رهگذر بر خاستگاه احکام و معارف قرآن دست یابند، در حالی که هیچ کس جز خدا خاستگاه آنها را نمیداند، و امّا کسانی که در شناخت معارف الهی پایدارند، میگویند: ما به قرآن ایمان آوردهایم، زیرا قرآن ـ چه آیات روشن و استوار آن و چه متشابهاتش ـ همه از جانب پروردگار ماست. و این حقیقت را جز صاحبان خرد درنمی یابند.
آنان میگویند: پروردگارا، پس از آن که ما را هدایت کردی دل هایمان را از شناخت دین منحرف مکن و از جانب خود رحمتی به ما ببخشای که بسیار بخشنده تویی.
پروردگارا، بی تردید تو مردمان را در روزی که هیچ تردیدی در آن نیست برای داوری گرد میآوری. این وعده خداست و قطعاً خدا خلف وعده نمیکند.
کسانی که کافر شدهاند، هرگز اموال و فرزندانشان چیزی از نیاز آنان را به خدا برطرف نمیکند و از عذابی که خدا برایشان آماده کرده است نمیکاهد، و اینانند که هیزم آتش دوزخاند.
شیوه این کافران همچون شیوه فرعونیان و کسانی است که پیش از آنان بودند که آیات ما را دروغ انگاشتند و خدا آنان را به همان گناهانشان عذاب کرد، و خدا سخت کیفر است.
به کسانی که کفر ورزیدهاند بگو: دیری نمیگذرد که مغلوب خواهید شد و شما را دسته جمعی به سوی جهنم روان خواهند ساخت، و جهنم بد بستری است.
به آنان بگو: برای شما در مورد آن دو گروهی که در جنگ بدر با یکدیگر روبه رو شدند نشانهای بود بر این که خدا هر که را بخواهد پیروز میگرداند. در آن جنگ، گروهی در راه خدا پیکار میکردند و گروه دیگر کافر بودند که به هنگام نبرد، پیکارگرانِ راه خدا را به دید چشم دو برابر تعدادی که بودند میدیدند، ازاین رو هراسان شدند و گریختند. و خدا هر که را بخواهد به یاری خود تأیید میکند. به راستی در این ماجرا برای صاحبان بصیرت عبرتی است.
دلدادگی به خواستنیها از قبیل: زنان، فرزندان پسر، همیانهای انباشته از زر و سیم، اسبهای نشاندار، دامها و کشتزارها برای مردم آراسته شده است. اینها بهره زندگی دنیاست که فانی شدنی است، و سرانجامِ نیکو فقط نزد خداست.
بگو: آیا شما را به بهتر از اینها خبر دهم؟ برای کسانی که تقوا پیشه کردهاند، نزد پروردگارشان باغهایی است انبوه از درختان که از زیر آنها جویها روان است و در آن جا برای همیشه ماندگارند، و برای آنان همسرانی پاک و پاکیزه و نیز خشنودی خدا خواهد بود، و خدا به بندگان خود بیناست و کسانی را که درخورِ این موهبتها هستند به خوبی میشناسد.
تقواپیشگان کسانی اند که میگویند: پروردگارا، ما ایمان آوردیم، پس گناهانمان را بیامرز، و ما را از عذاب آتش در امان دار.
آنان در اطاعت خدا و پرهیز از گناهان و در برابر ناگواریها شکیبایند، و در سخن راست میگویند و در عبادت خدا فروتن اند و از اموال خود به مستمندان انفاق میکنند و در سحرگاهها از خدا آمرزش میطلبند.
خداوند که در کارهایش عدالت را برپاداشته گواهی داده است که معبودی شایسته پرستش جز او نیست، و فرشتگان و عالِمان نیز بر آن گواهی دادهاند. آری، معبودی شایسته پرستش جز او که شکست ناپذیر و حکیم است، نیست.
دین نزد خدا تسلیم شدن در برابر او و پذیرفتن احکام و حقایقی است که او فرو فرستاده است، و یهودیان و مسیحیان که کتاب آسمانی به آنان داده شده است در دین اختلاف نکردند و مذاهب و ادیان گوناگون پدید نیاوردند مگر پس از آن که دانش بدیشان رسیده بود، و اختلافشان به سبب برتری جویی و ستمی بود که میانشان وجود داشت. آنان به آیات خدا که بر پیامبران فرو فرستاده شده بود کافر شدند، و هر کس به آیات خدا کافر شود، به سزایش خواهد رسید، چرا که خداوند اعمال بندگان را به سرعت و همان گاه که انجام میشود حسابرسی میکند.
پس اگر با تو به محاجّه برخاستند و گفتند: اختلاف ما از روی ستم و برتری جویی نیست، بلکه فهمها و برداشتها گوناگون است به آنان بگو: من با تمام وجود تسلیم خدا هستم، و کسانی که مرا پیروی کردهاند نیز این گونهاند. و به اهل کتاب و به مشرکان که از کتاب آسمانی بی بهرهاند بگو: آیا شما تسلیم خدا شدهاید؟ پس اگر تسلیم شوند هدایت یافتهاند، و اگر روی برتابند بر تو فقط ابلاغ پیام است و خداوند به حال و کار بندگان بیناست.
کسانی که به آیات خدا کفر میورزند و پیامبران را بی هیچ حقی میکشند و از میان مردم کسانی را که به عدل و داد فرمان میدهند به قتل میرسانند، آنان را به عذابی دردناک در دنیا و آخرت نوید ده.
آنان کسانی اند که اعمالشان در دنیا و آخرت تباه گشته و یاورانی نخواهند داشت.
آیا به کسانی که از کتاب آسمانی اندک بهرهای به آنان داده شده است ننگریستهای؟ آنان به کتاب خدا فراخوانده میشوند تا میانشان حکم کند، سپس گروهی از آنان پشت میکنند در حالی که رویگردانند.
این رویگردانی بدان سبب است که گفتند: آتش دوزخ جز روزهایی اندک به ما نمیرسد [هر چند گناهانمان بسیار باشد]، و همین سخن دروغ که آن را ساخته و به خود تلقین کرده تا باورش نمودهاند، آنان را در دینشان فریفته است.
پس چگونه خواهد بود حالشان هنگامی که آنان را برای روز قیامت که هیچ تردیدی در آن نیست گرد آوریم و به هر کسی آنچه فراهم آورده است بی کم و کاست داده شود؟ و بر آنان ستم نمیرود.
بگو: خداوندا، ای کسی که فرمانروایی ملک توست، به هر که خواهی فرمانروایی میبخشی و از هر که خواهی فرمانروایی باز میستانی. هر که را خواهی ارجمند میداری و هر که را خواهی خوار میسازی، زیرا نیکیها همه به دست توست، چرا که تو بر هر کاری توانایی.
پیوسته با کاستن از ساعات روز، و افزودن آن بر شب، شب را در روز فرو میبری و با کاستن از ساعات شب و افزودنش بر روز، روز را در شب فرو میبری. زنده را از مرده و مرده را از زنده پدید میآوری و هر که را خواهی، بدون درخواست عوض از او روزیِ فراوان میدهی.
مؤمنان نباید کافران را به جای مؤمنان دوست و یاور گیرند، و هر کس چنین کند، در هیچ حال از حزب خدا نیست، مگر این که به راستی از آنان بترسید. طرح دوستی با کافران کیفر حتمی خدا را در پی دارد، ازاین رو خدا شما را از کیفر خود میترساند، و بازگشت همگان به سوی اوست.
بگو: اگر آنچه را که در سینه هایتان است نهان دارید یا آشکارش سازید خدا آن را میداند و از آنچه در آسمانها و از آنچه در زمین است خبر دارد، و خدا بر هر کاری تواناست.
ای پیامبر، یاد کن روزی را که هر کس هر کار نیکی کرده است، هر چند اندک باشد، آن را در برابر خود حاضر شده مییابد، و هر کار بدی کرده نیز چنین است، و آرزو میکند که میان او و کار ناپسندش زمانی دراز فاصله بود. خدا شما را از کیفر خود بیم میدهد و برحذر میدارد، چرا که او به بندگان خود رئوف است.
بگو: اگر خدا را دوست دارید، از من پیروی کنید و به آیینی که از جانب او آوردهام پای بند باشید، در آن صورت خدا نیز شما را دوست میدارد و گناهانتان را بر شما میبخشاید، و خداوند بسیار آمرزنده و مهربان است.
بگو: خدا و پیامبر را اطاعت کنید، پس اگر روی برتافتند، به کفر گرایش یافتهاند، و بدانند که خداوند کافران را دوست نمیدارد.
به یقین خدا آدم و نوح و خاندان ابراهیم و خاندان عمران را برگزید و بر جهانیان برتری بخشید.
او نسلی را برتری داد که در فضایل و خصلتهای پسندیده مانند یکدیگرند، و خدا شنونده سخنان و آگاه از راز دل هاست و میداند چه کسانی درخورِ این موهبتاند.
آن گاه که همسر عمران گفت: پروردگارا، من فرزندی را که در شکم خود دارم برای تو نذر کردم که او را در راه خدمت به تو آزاد بگذارم، پس او را با رضایت از من بپذیر که تو شنونده درخواستها و دانا به راز دلهایی.
پس چون فرزند خود را بزاد و دریافت که او دختر است، از روی حسرت گفت: پروردگارا، من آن را دختر زاییدهام. و خدا بهتر میدانست که او چه زاییده است، و پسری که او برای خدمت در راه ما میخواست مانند این دختر نبود. آن گاه همسر عمران گفت: من او را مریم نام نهادم و او را برای خدمت در اختیار تو نهادم و او و نسلش را از شرّ شیطانِ رانده شده به تو پناه میدهم.
پس پروردگارش او را به طرزی نیکو پذیرفت و او را به طور پسندیدهای رشد داد، و سرپرستیِ وی را برعهده زکریّا نهاد. هرگاه زکریّا در محراب عبادت بر مریم وارد میشد، نزد او رزقی مییافت که در آن فصل انتظارش نمیرفت. گفت: ای مریم، این از کجا برای تو آمده است؟ مریم گفت: این از جانب خداست. خدا به هر که بخواهد روزی میدهد، بی آن که آن را برای او به شمار آوَرَد و عوضی از او درخواست کند.
آنجا که زکریّا عنایت خاص خدا به مریم را دید، پروردگارش را خواند، گفت: پروردگارا، از جانب خود فرزندی پاک به من عطا کن که تو دعای بندگانت را میشنوی و آن را اجابت میکنی.
پس در حالی که ایستاده بود و در محراب نماز میگزارد، فرشتگان او را ندا دادند که خدا تو را به فرزندی که نامش را یحیی نهاده است مژده میدهد. او کلمه خدا (مسیح) را تصدیق میکند و در میان قومش ارجمند و از زنانْ خویشتندار و پیامبری از شایستگان است.
زکریا گفت: پروردگارا، چگونه مرا پسری باشد در حالی که مرا سالخوردگی فرا رسیده و همسرم نازاست؟ فرشته در پاسخ گفت: حقیقت همان است که به تو نوید داده شد. خدا هر کاری که بخواهد انجام میدهد.
گفت: پروردگارا، نشانهای برای من قرار ده تا بدانم که آنچه دریافت کردهام از جانب توست. خدا فرمود: نشانه تو این است که سه روز با مردم جز به اشاره سخن نتوانی گفت، و پروردگارت را بسیار یاد کن و عصرگاهان و بامدادان او را تسبیح گوی.
ای پیامبر، و یاد کن زمانی را که فرشتگان گفتند: ای مریم، خدا تو را برای عبادت خویش برگزیده و تو را پاک ساخته و از گناهان مصون داشته و بر زنان جهانیان برتری داده است.
ای مریم، فروتنانه بر اطاعت از پروردگار خود پایدار باش و سجده کن و با رکوع کنندگان رکوع نمای.
ای پیامبر، این از خبرهای غیبی است که آن را به تو وحی میکنیم، زیرا تو هنگامی که آنان تیرهای قرعه خود را میافکندند تا کدام یک سرپرستی مریم را برعهده گیرد نزدشان نبودی، و نیز هنگامی که در این باره به کشمکش پرداختند نزدشان حضور نداشتی.
ای پیامبر، یاد کن زمانی را که فرشتگان گفتند: ای مریم، خدا تو را به کلمهای از جانب خود که نامش مسیح، عیسی پسر مریم است، بشارت میدهد، در حالی که او هم در دنیا و هم در آخرت پذیرفته شده و نزد خدا از مقربان است.
و هنگامی که او نوزادی در گهواره است و آن گاه که میانسال است با مردم سخن خواهد گفت و از زمره شایستگان است.
مریم گفت: پروردگارا، چگونه مرا فرزندی باشد در حالی که هیچ بشری مرا لمس نکرده است؟ فرشته گفت: حقیقت همان است که به تو نوید دادم. خدا هر چه بخواهد میآفریند، بدین صورت که چون کاری را مقرّر کند، فقط به آن میگوید: باش، و آن چیز موجود میشود.
و خدا به او کتاب آسمانی و حکمت و تورات و انجیل میآموزد.
و پیامبری است که به سوی بنی اسرائیل فرستاده خواهد شد با این سخن که من با نشانهای از جانب پروردگارتان [که رسالت مرا تأیید میکند] نزد شما آمدهام. من از گِل برای شما چیزی همانند شکل پرنده میسازم و در آن میدمم و آن به اذن خدا پرنده ای میشود، و کور مادر زاد و کسی را که دچار پیسی است، بهبودی میبخشم، و به اذن خدا مردگان را زنده میکنم، و شما را از آنچه خواهید خورد و از آنچه در خانه هایتان ذخیره میکنید خبر میدهم. قطعاً در اینها برای شما اگر مؤمن باشید نشانهای است.
و کتاب آسمانی تورات را که پیشاروی من است تصدیق میکنم، و آمدهام تا بخشی از آنچه را که بر شما حرام شده بود، برایتان حلال کنم، و با نشانهای از جانب پروردگارتان نزد شما آمدهام. پس از خدا بترسید و مرا فرمان برید.
به یقین، خداوند پروردگار من و پروردگار شماست، پس او را بپرستید. این راهی راست و درست است.
فرزند مریم متولد شد و به رسالت مبعوث گشت ولی بنی اسرائیل با او مخالفت کردند پس هنگامی که عیسی از آنان احساس کفر نمود، گفت: چه کسانی مرا در مسیرم به سوی خدا یاری میدهند؟ حواریون گفتند: ماییم یاران خدا که تو را کمک خواهیم کرد. به خدا ایمان آوردهایم، و گواه باش که ما سر بر اطاعت تو نهاده و تسلیم توییم.
آن گاه گفتند: پروردگارا، ما به همه آنچه تو نازل کردهای (تورات و انجیل) ایمان آوردیم و از این پیامبری که به سوی ما فرستادی پیروی کردیم، پس ما را در زمره کسانی بنویس که بر ابلاغ رسالت فرستادگانت گواهی میدهند.
و بنی اسرائیل با عیسی مکر کردند و خدا نیز با آنان مکر کرد، و خدا بهترین مکرکنندگان است.
یاد کن زمانی را که خدا گفت: ای عیسی، من تو را به طور کامل برمی گیرم و به سوی خویش بالا میبرم، و تو را از معاشرت با کافران و ناپاکان دور نگه میدارم، و کسانی را که از تو پیروی کردهاند، تا روز قیامت بر یهودیانی که کفر ورزیدهاند برتری و تسلط میبخشم. سپس بازگشت همه شما به سوی من است، آن گاه میان شما در آنچه بر سرش اختلاف میکردید، داوری خواهم کرد.
امّا یهودیانی را که کفر ورزیدند و با تو مخالفت کردند، هم در دنیا و هم در آخرت به عذابی سخت عذابشان میکنم و برای رهایی از عذاب یاورانی نخواهند داشت.
و امّا کسانی از پیروان تو که ایمان آورده و کارهای شایسته کردهاند، خداوند پاداش هایشان را بی کم و کاست به آنان خواهد داد، و کسانی که خود را پیرو تو شمردند ولی ایمان واقعی نداشتند و کار شایسته نکردند ستمکارند، و خدا ستمکاران را دوست نمیدارد.
ای پیامبر، اینها که بر تو میخوانیم، از نشانههای رسالت تو و از قرآنی است که خدا را در یادها زنده میدارد و آیاتش همه استوار و از هر باطل و ناراستی به دور است.
بی گمان، حکایت آفرینش عیسی نزد خدا همچون حکایت آفرینش آدم است که خدا او را از خاک آفرید، سپس به او گفت: باش، و او بدون پدر به وجود آمد. پس همان گونه که آدم فرزند خدا نبود، عیسی نیز فرزند خدا نیست.
حق از جانب پروردگار توست، پس هرگز از تردیدکنندگان مباش.
پس کسانی که درباره عیسی ـ بعد از آن که آگاهی برای تو حاصل شده و به برهانی که همگان را کافی است دست یافتی ـ با تو محاجّه کنند و بر الوهیت او اصرار ورزند، بگو: بیایید ما پسرانمان را فراخوانیم و شما پسرانتان را و ما زنانمان را و شما زنانتان را و ما خودمان را و شما خودتان را، آن گاه دعا کنیم و لعنت خدا را بر آن گروهی که در دعوت خود دروغگویند قرار دهیم.
آری، داستان واقعی عیسی همین است که ما از آن یاد کردیم نه آنچه مسیحیان پنداشتهاند، و هیچ معبودی شایسته پرستش جز خدا نیست. و به راستی خداست آن مقتدری که در اراده خود مغلوب نمیگردد و دانایی است که کارهایش همه از روی حکمت است.
پس اگر از مباهله روی برتافتند، بدانید که آنها در پی یافتن حق نیستند، بلکه فسادگرند و خدا به حال فسادگران داناست.
بگو: ای صاحبان کتاب آسمانی، بیایید در عمل به سخنی که میان ما و شما یکسان است گرد آییم، و آن این که جز خدای یکتا را نپرستیم و چیزی را شریک او قرار ندهیم، و برخی از ما برخی دیگر را به جای خدا صاحب اختیار خود نگیرد. پس اگر از این دعوت روی برتافتند، بگویید: گواه باشید که ما مسلمانان تسلیم خداییم.
ای اهل کتاب، چرا درباره ابراهیم محاجّه میکنید؟ یهودیان میگویند: ابراهیم بر آیین یهود و مسیحیان میگویند: او بر آیین مسیحیت بود، در حالی که تورات و انجیل که اساس یهودیت و مسیحیت اند پس از ابراهیم نازل شدهاند. آیا این حقیقت را درنمی یابید؟
هان! شما همانهایی هستید که درباره عیسی که از او آگاهی دارید با یکدیگر به حق محاجّه کردید، ولی چرا درباره آیین ابراهیم که از آن هیچ گونه آگاهی ندارید، محاجّه میکنید؟ خداست که میداند و شما نمیدانید.
ابراهیم نه یهودی بود و نه نصرانی، بلکه حق گرا و تسلیم خدا بود، و از مشرکان نبود.
بی گمان، سزاوارترین و نزدیکترین مردم به ابراهیم کسانی اند که از او پیروی کردهاند، و این پیامبر و کسانی که به او ایمان آوردهاند نیز از سزاوارترین و نزدیکترین مردم به ابراهیم هستند، و خدا سرپرست مؤمنان است.
گروهی از اهل کتاب آرزو میکنند که شما مسلمانان را گمراه سازند در حالی که جز خودشان کسی را به گمراهی نمیافکنند و این را درک نمیکنند.
ای اهل کتاب، چرا آیات خدا را که در تورات و انجیل به عنوان نشانههایی بر رسالت محمد آمده است انکار میکنید، در حالی که انطباق آنها را بر او به روشنی درمی یابید؟
ای اهل کتاب، چرا حق را در چهره باطل آشکار میسازید و حق را کتمان میکنید، در حالی که حق و باطل را میشناسید؟
و گروهی از اهل کتاب (عالمان یهود) به همکیشان خود گفتند: آنچه را که بامدادان بر مسلمانان فرو فرستاده شد و قبله شما را تأیید کرد، تصدیق کنید، و آنچه را که در پایان روز نازل شد و قبله دیگری برای آنان تعیین نمود، انکار کنید، شاید از آن بازگردند.
و جز به کسی که از آیین شما پیروی کرده است اعتماد نکنید و نشانههای پیامبر موعود را که تغییر قبله از آن جمله است برای او باز مگویید. ای پیامبر، به آنان بگو: هدایت، فقط هدایت الهی است. و گفتند: ای همکیشان، آنچه را که میدانید فاش نکنید، مبادا نظیر آنچه به شما داده شده (استقلال در قبله) به مسلمانان نیز داده شود و یا آنان نزد پروردگارتان با شما محاجّه کنند و بر شما پیروز شوند. بگو: فزون بخشی به دست خداست، آن را به هر که بخواهد عطا میکند، و خداوند را بخششی گسترده است و کسانی را که درخورِ این بخشش اند به خوبی میشناسد.
رحمتش را به هر که بخواهد اختصاص میدهد، و خداوند دارای بخشش بزرگ است.
و از اهل کتاب کسانی اند که اگر آنان را بر پوستی انباشته از طلا امین شمری، آن را به تو بازمی گردانند، و از آنان کسانی اند که اگر بر دیناری امینشان شمری، آن را به تو بازنمی گردانند، مگر این که پیوسته بر سر آنان بایستی و به اصرار حق خود را از آنها مطالبه کنی. این امانت ناشناسی از آن روست که گفتند: بر ما در مورد امیّین (کسانی که از نژاد اسرائیل نیستند) راهی مقرّر نیست که حقوقی را برای آنان به رسمیت بشناسیم. و بر خدا دروغ میبندند و خود میدانند.
چنین نیست که آنان پنداشتهاند، بلکه هر کس به پیمان خود وفا کند و تقوا پیشه سازد، محبوب خداست، چرا که خدا تقواپیشگان را دوست میدارد.
کسانی که پیمان خدا و سوگندهایشان را در برابر زر و زیور ناچیز دنیا میفروشند، در آخرت بهرهای نخواهند داشت، و خدا روز قیامت با آنان سخن نمیگوید و به ایشان نمینگرد، و در دنیا و آخرت آنان را از رشدی شایسته برخوردار نمیسازد، و برایشان در هر دو جهان عذابی دردناک خواهد بود.
و برخی از آنان گروهی هستند که زبان خود را به خواندن نوشتههای خویش میپیچانند و آن را به صورت کتاب آسمانی قرائت میکنند تا آن را از کتاب خدا پندارید، با این که از آن کتاب نیست، و تصریح میکنند که از جانب خداست در حالی که از جانب خدا نیست، و بر خدا دروغ میبندند و خود میدانند.
هیچ بشری را نشاید که خدا به او کتاب آسمانی و داوری و نبوّت دهد، سپس او به مردم بگوید: شما بندگان من باشید، نه بندگان خدا. بلکه میگوید: از آن روی که کتاب آسمانی را به مردم میآموزید و نیز بدین سبب که معارف و احکام آن را فرا میگیرید، مردانی الهی باشید و در عبادت و بندگی او سخت بکوشید.
و نیز نشاید که به شما فرمان دهد که فرشتگان و پیامبران را خدایگان بگیرید. آیا پس از آن که تسلیم خدا شدهاید شما را به کفر فرمان میدهد؟
و هنگامی [را یاد کن] که خداوند از پیامبران و امت هایشان پیمان گرفت که هر کتاب و حکمتی به شما دادم به آن ایمان میآورید، سپس پیامبری را که به سوی شما میآید و حقانیت آنچه را که با شماست تأیید میکند یاری میدهید. آن گاه به پیامبران فرمود: آیا اقرار کردید و از امتهای خود نیز پیمان مرا بر این امر گرفتید؟ گفتند: آری، اقرار کردیم. فرمود: پس شما پیامبران و امتها گواه یکدیگر باشید و من نیز با شما از گواهانم.
پس کسانی که بعد از این روی برتابند، آنانند فاسقان و از راه خدا خارج شدگان.
با این وصف، آیا یهودیان و مسیحیان آیینی را غیر از آیین خدا میجویند که در برابر خدا تسلیم نمیشوند و آیین تو را تأیید نمیکنند؟ با این که همه کسانی که در آسمانها و زمینند، خواه و ناخواه در برابر او تسلیم شدهاند. راستی چگونه از آیین خدا روی برمی تابند با این که سرانجام به سوی او بازگردانده میشوند؟
ای پیامبر، بگو: من و پیروانم به خدا و آنچه بر ما نازل شده و آنچه بر ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط (پیامبرانی از نسل یعقوب) فرو فرستاده شده، و آنچه به موسی و عیسی و دیگر پیامبران از جانب پروردگارشان عطا شده است ایمان آوردهایم و میان هیچ یک از پیامبران فرقی نمیگذاریم که به برخی ایمان بیاوریم و به برخی دیگر کفر ورزیم، و ما تسلیم و فرمانبردار خداییم.
و هر کس جز تسلیم بودن در برابر خدا آیین دیگری طلب کند، هرگز از او پذیرفته نمیشود و او در آخرت از زیانکاران است.
چگونه خداوند قومی را که پس از ایمانشان کافر شدند هدایت کند و پیش از این شهادت داده بودند که پیامبر بر حق است و دلایل روشن نیز به آنان رسیده بود؟ آنان از سرِ لجاجت به کفر روی آوردند و به همین سبب ستمکارند، و خدا مردم ستمکار را هدایت نمیکند.
آنان سزایشان این است که لعنت خدا و فرشتگان و همه مردم بر آنها خواهد بود.
در لعنت خدا ماندگار و برای همیشه در عذاب گرفتارند، نه عذاب از آنان کاسته میشود و نه مهلتی مییابند.
مگر کسانی که پس از آن توبه کردند و مردمی شایسته شدند، که خدا آنان را میآمرزد و بر آنها رحمت میآورد، زیرا خداوند بسیار آمرزنده و مهربان است.
به یقین، کسانی که پس از ایمانشان بی هیچ بهانهای کافر شدند و سپس بر کفر [خویش] افزودند، هرگز توبه آنها پذیرفته نمیشود، چرا که توبه آنها توبه واقعی نیست و اینان گمراهانند.
به یقین کسانی که کافر شدند و در حال کفر مردند، از هیچ یک از آنان گنجینهای به گستره زمین که آکنده از طلا باشد پذیرفته نمیشود، هر چند آن را فدیه دهد تا به بهشت درآید. برای آنان عذابی دردناک خواهد بود و یاورانی که آنها را از عذاب برهانند نخواهند داشت.
هرگز به نیکی دست نمییابید و از نیکان نمیشوید مگر این که از آنچه دوست میدارید انفاق کنید، و هر چه را انفاق کنید پاداش آن را نزد خدا خواهید یافت، زیرا خدا به انفاق شما داناست.
پیش از آن که تورات نازل شود، همه خوراکیها ـ جز آنچه اسرائیل بر خود حرام کرده بود ـ برای بنی اسرائیل حلال بود. به یهودیان بگو: اگر راست میگویید که پیش از تورات نیز بعضی از خوراکیها حرام بوده است، تورات را بیاورید و آن را بخوانید تا حقیقت آشکار شود.
پس اگر چنین نکردند، بدان که بر خدا دروغ بستهاند، و هر کس پس از آشکار شدن حقیقت، بر خدا دروغ بندد، چنین کسانی ستمکار خواهند بود.
بگو: خدا راست گفته است که هیچ یک از خوردنیهای پاکیزه را پیش از نزول تورات بر بنی اسرائیل حرام نکرده بود. پس ای فرزندان اسرائیل، از آیین ابراهیم که حق گرا بود و از مشرکان نبود پیروی کنید.
نخستین خانهای که برای مردم به منظور عبادت خدا بنا نهاده شده همان خانه پربرکتی است که در مکّه قرار دارد و مایه هدایت آدمیان است.
در آن جا نشانههای روشنی است که یاد خدا را در دلها زنده میدارد. از جمله آنها مقام ابراهیم، امنیت و حج آن خانه است. پس هر که به آن درآید ایمن است. و برای خدا بر عهده مردم است که قصد آن خانه کنند و حج به جای آورند، البتّه این بر کسانی واجب است که بتوانند راهی به سوی آن بیابند. و هر کس حجِ خانه خدا را ترک کند، به خدا زیانی نمیرساند، زیرا خدا از همه جهانیان بی نیاز است.
بگو: ای اهل کتاب، چرا آیات خدا را انکار میکنید با این که خدا بر آنچه انجام میدهید گواه است؟
بگو: ای اهل کتاب، چرا کسانی را که ایمان آوردهاند، از راه خدا باز میدارید و کجِ آن را میطلبید با این که حقیقت را میدانید و بر آن گواهید؟ و خدا از آنچه میکنید بی خبر نیست.
ای کسانی که ایمان آوردهاید، اگر از گروهی از کسانی که به آنان کتاب آسمانی داده شده است پیروی کنید، شما را پس از آن که ایمان آوردهاید به کفر باز میگردانند.
چگونه پیرو آنان میشوید و پس از ایمانتان به کفر میگرایید با اینکه آیات خدا پیوسته بر شما تلاوت میشود و پیامبر او نیز در میان شماست؟ شما میتوانید با اندیشه در آیات قرآن و پیروی از پیامبر در دین خود بصیرت یابید و از گرایش به کفر ایمن شوید، زیرا هر کس به قرآن و رسول خدا تمسک جوید، به خدا تمسک جسته و هر کس به خدا تمسک جوید، قطعاً به راهی راست هدایت شده است.
ای کسانی که ایمان آوردهاید، از خدا آن گونه که حق پروا کردن از اوست پروا کنید و به فرمان او همواره گردن نهید، و مبادا جز در حالی که تسلیم اویید بمیرید.
و همگی به ریسمان الهی (قرآن و پیامبر) که شما را به خدا پیوند میدهد، چنگ زنید و از اختلاف و پراکندگی بپرهیزید، و نعمت خدا را بر خود یاد کنید، آن گاه که دشمن یکدیگر بودید و او میان دلهای شما الفت انداخت و در پرتو نعمت او با یکدیگر برادر شدید، و آن گاه که بر پرتگاه گودالی از آتش بودید پس شما را از آن رهایی بخشید. بدین سان خدا آیات خود را برای شما بیان میکند، باشد که شما راه یابید.
و باید از میان شما گروهی باشند که مردم را به نیکی فراخوانند و آنان را به کار پسندیده وادارند و از کار زشت و نکوهیده نهی کنند. اینانند که نیکبخت خواهند بود.
و مانند کسانی نباشید که وحدت خود را از دست دادند و پراکنده شدند، و پس از آن که دلایل روشن برای آنها آمد، در باورهای دینی خود اختلاف کردند. اینانند که برایشان عذابی بزرگ خواهد بود.
در روزی که چهرههایی سفید و چهرههایی سیاه شود، پس به کسانی که روسیاه شدهاند گفته میشود: آیا بعد از ایمانتان کافر شدید؟ پس به سزای این که کفر میورزیدید عذاب را بچشید.
امّا کسانی که در آن روز روسفیدند در رحمت خدایند و جاودانه در آن خواهند بود. (۱۰۷
اینها آیات با عظمت خداست که آنها را به حق بر تو میخوانیم، و خدا هیچ ستمی برای جهانیان نمیخواهد.
و آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است از آنِ خداست و همه امور به خدا بازگشت مییابد و به دست او جاری میگردد، پس چگونه ممکن است بر کسی ستم کند؟
در آغاز ظهور اسلام شما مسلمانان بهترین امتی بودید که برای [اصلاح دنیا و آخرت] مردم پدیدار شدید، زیرا به کار نیک فرمان میدادید و از کار ناپسند باز میداشتید و دعوت خدا را باور داشتید پس اگر اهل کتاب نیز دعوت خدا را پذیرفته بودند، قطعاً برایشان بهتر بود، ولی تنها گروهی از آنان ایمان آوردند و بیشترشان از فرمان خدا خارج شدند.
آنان هرگز به شما زیانی نمیرسانند، فقط شما را اندک آزاری میدهند، و اگر با شما بجنگند، به شما پشت میکنند و میگریزند، سپس از سوی هیچ کس یاری نخواهند شد.
هر کجا یافت شوند و تسلطی بر آنان حاصل آید باید مهر خواری بر آنان نهاده شود، مگر آن که به رشتهای از جانب خدا تمسّک جویند و به پیمانی از سوی مردم متعهد شوند. آنان خشمی را از خدا بر خود جای دادند و مهر درماندگی بر ایشان زده شد. این بدان سبب بود که به آیات خدا کفر میورزیدند و پیامبران را به ناحق میکشتند، و این از آن روی بود که از فرمان خدا سرپیچی کردند و از حدود [الهی و انسانی] تجاوز مینمودند.
همه آنان یکسان نیستند. از میان اهل کتاب گروهی هستند که بر ایمان و اطاعت خدا پایدارند و در ساعاتی از شب آیات خدا را تلاوت میکنند و سر به سجده مینهند.
به خدا و روز واپسین ایمان دارند و به کار پسندیده فرمان میدهند و از کار ناپسند باز میدارند و در انجام کارهای نیک شتاب میکنند، و آنان از شایستگانند.
و هر کار نیکی انجام دهند، هرگز درباره آن از جانب خدا ناسپاسی نبینند، و خدا به تقواپیشگان داناست.
یهودیان و مسیحیانی که با انکار رسالت پیامبر کافر شدند، هرگز اموال و فرزندانشان چیزی از نیاز آنان را به خدا برطرف نخواهند کرد و از عذابی که خدا برایشان آماده کرده است نخواهند کاست. آنان همدم آتشند و در آن جاودانهاند.
مَثَل آنچه آنان در زندگی دنیا برای دستیابی به اهداف ناروای خود هزینه میکنند، همچون مَثَل بادی است که در آن سوز و سرمایی سخت باشد و به کشتزار مردمی که برخود ستم کردهاند بوزَد و آن را تباه سازد. خدا بر آنان ستم روا نداشته است، بلکه آنان خود بر خویشتن ستم کردهاند که اموال خود را در راه باطل هزینه نمودهاند.
ای کسانی که ایمان آوردهاید، به غیر همکیشان خود اعتماد نکنید و آنان را همراز خود نگیرید. آنان در حق شما از هیچ شرّ و فسادی کوتاهی نمیکنند. دوست داشتهاند که شما در رنج بیفتید و سخت زیان ببینید. دشمنی از دهان هایشان و لحن سخنانشان آشکار است و آنچه سینه هایشان از دشمنی شما پنهان میدارد ـ که در بیان نمیگنجد ـ بزرگتر است. همانا ما آیات و نشانهها را برای شما به روشنی بیان کردیم، اگر خرد را به کار گیرید درمی یابید.
هان، شما همانهایی هستید که آنان را دوست میدارید، ولی آنها شما را دوست نمیدارند، و شما به همه کتابهای آسمانی ایمان دارید، ولی آنان به کتاب شما ایمان ندارند، و چون با شما دیدار کنند گویند: ایمان آوردیم. و چون با یکدیگر خلوت کنند، از خشم بر شما سرانگشتان خود را به دندان میگزند. بگو: به خشم خود بمیرید که خدا به راز سینهها داناست.
اگر به شما خوشی رسد مایه اندوهشان میشود، و اگر به شما بدی رسد بدان شاد میگردند. و اگر بر ناگواریها صبر کنید و تقوا پیشه سازید، نیرنگشان اندک زیانی به شما نمیرساند، چرا که خدا به آنچه میکنند احاطه دارد.
و یاد کن زمانی را که بامدادان از میان کسان خود بیرون رفتی در حالی که برای تدارک جنگ اُحُد مؤمنان را در پایگاههایی که مناسب پیکار بود جای میدادی، و خدا سخنان آنان را میشنید و به راز دل هایشان دانا بود.
آن گاه که دو گروه از شما هراسی به دل راه دادند و خواستند سستی کنند، در حالی که خدا یاورشان بود. پس مؤمنان باید امورشان را به خدا واگذارند و فقط بر او توکل کنند.
چرا هراس به دل راه دادید و برای حضور در پیکار اُحُد سستی کردید، با این که خدا شما را در جنگ بدر به رغم این که در برابر دشمن ناتوان بودید، پیروز کرد؟ پس، از عذاب خدا پروا کنید، باشد که او را سپاس بگزارید.
ای پیامبر، یاد کن هنگامی را که به مؤمنان میگفتی: آیا برای شما کافی نیست که پروردگارتان شما را با سه هزار از فرشتگان فرود آمده و حاضر در معرکه نبرد یاری کند؟
چرا، البته این تعداد فرشته کافی است. و میگفتی: اگر شکیبایی کنید و تقوا پیشه سازید و دشمنان هم اکنون در رسند و بر شما هجوم آورند، پروردگارتان شما را با پنج هزار از فرشتگان که بر خود علامت نهادهاند یاری میدهد.
البته خداوند فرشتگان را برای جهاد با کافران فرو نفرستاد، بلکه آنها را فرو فرستاد تا برای شما نوید پیروزی باشند و دل هایتان به امداد الهی آرام گیرد. پس بدانید که پیروزی جز از جانب خدای شکست ناپذیرِ حکیم نیست.
آری، خدا شما را در جنگ بدر پیروز کرد تا کافران را دچار کاستی کند و ناتوانشان سازد، یا آنان را خوار کند و به خشم آورد تا ناکام باز گردند.
از این کار چیزی در اختیار تو نبود تا به هنگام پیروزی ستایش شوی و به هنگام شکست سرزنش گردی، بلکه کارها به دست خدا انجام میگیرد. او شما را پیروز کرد تا اگر مشرکان به سوی خدا بازگشتند، خدا نیز به سوی ایشان باز گردد و بر آنان رحمت آورد، و اگر بر کفر پایداری کردند، آنها را عذاب کند، چرا که آنان ستمگرندو ستمگران سزاوار عذابند.
و آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است از آنِ خداست، هر که را بخواهد میآمرزد و هر که را بخواهد عذاب میکند، و خدا بسیار آمرزنده و مهربان است.
ای کسانی که ایمان آوردهاید، ربا را که با کاسته شدن اموال مردم به چندین و چند برابر افزایش مییابد، مخورید و از خدا پروا کنید، باشد که نیکبخت شوید.
و از آتشی که برای کافران آماده شده است بترسید.
و خدا و پیامبر را فرمان برید، باشد که مورد رحمت قرار گیرید.
و به سوی آمرزشی از پروردگارتان و بهشتی که گستره آن آسمانها و زمین است و برای تقواپیشگان آماده شده است بشتابید.
تقواپیشگان کسانی اند که در آسایش و تنگی از اموال خود در راه خدا انفاق میکنند و خشم خود را فرو میخورند و از لغزش مردم در میگذرند. اینان نیکوکارند و خدا نیکوکاران را دوست میدارد.
و کسانی اند که چون کار زشتی انجام دهند یا در اثر گناهی به خود ستم کنند خدا را به یاد میآورند و برای گناهانشان آمرزش میطلبند ـ و چه کسی جز خدا گناهان را میآمرزد؟ ـ و بر گناهانی که مرتکب شدهاند اصرار نمیورزند و میدانند [که اصرار بر گناه باعث سبک شمردن فرمان خداست].
اینان سزایشان آمرزشی از جانب پروردگارشان و بهشتی است با بوستانهایی انبوه از درختان که از زیر آنها جویها روان است و در آنها جاودانهاند، و پاداش عمل کنندگان پاداشی نیکوست.
بی گمان، پیش از شما نیز سنتهایی بوده و سپری شده است [امتها روشهایی داشتهاند و خدا براساس آن سنتهایی را جاری ساخته است]. پس در زمین بگردید و بنگرید که فرجام کسانی که آیات خدا را دروغ شمردند چگونه بوده است.
این برای عموم مردم نشان دادن [عبرت ها] است و برای تقواپیشگان رهنمود و پندی است.
ای مؤمنان، در تصمیم خود سستی مکنید و از شکست خویش در جنگ اُحُد اندوهگین نشوید، چرا که اگر شما ایمان داشته باشید برترید.
اگر در آن جنگ گزندی به شما رسید (گروهی از شما کشته و گروهی زخمی شدند)، به آن مردم کفرپیشه نیز گزندی مانند آن رسید، پس جای اندوه نیست. ما این روزها [= روزهای شکست و پیروزی] را میان مردم میگردانیم تا کارهایی که باید، انجام شود و خدا کسانی را که ایمان آوردهاند معلوم دارد و از میان شما گواهانِ اعمال را برگیرد، و خدا ستمکاران را دوست نمیدارد.
و تا خداوند کسانی را که ایمان آوردهاند خالص گرداند و ایمانشان را از هر گونه کفر و شرک و نفاق پاک سازد و کافران را به تدریج به نابودی کشاند.
آیا گمان کردهاید که چون به دین حق گرویدهاید همواره بر دشمنانتان پیروز میشوید، و پنداشتهاید بی آنکه آزمون شوید به بهشت میروید، در حالی که خداوند هنوز مجاهدان شما را معلوم نساخته و صبرپیشگان را مشخص نکرده است؟
شما مرگ در راه خدا را پیش از این که با آن روبه رو شوید، آرزو میکردید، ولی در جنگ اُحُد آن را حاضر یافتید و در حالی که آن را مینگریستید به آن تن ندادید.
آیا شایعه کشته شدن پیامبر شما را از جنگ رویگردان ساخت؟ بدانید که محمد جز فرستادهای که پیش از او نیز پیامبران آمدند و درگذشتند، نیست. آیا اگر او بمیرد یا کشته شود، به عقب باز میگردید و از دین خدا روی برمی تابید؟ هر کس از آیین خدا روی برتابد، بداند که اندک زیانی به خدا نمیرساند. البتّه همه روی برنتافتند، بلکه در میان شما سپاسگزارانی نیز وجود داشتند، و به زودی خدا سپاسگزاران را پاداش خواهد داد.
هیچ کس را نشاید که جز به اذن خدا بمیرد. خداوند مرگ را سرنوشتی معین شده، قرار داده است. هر کس در پی پاداش دنیا باشد از آن به او میدهیم، و هر کس پاداش آخرت جوید از آن به وی میدهیم، و پاداش سپاسگزارانی را که خداجویند به زودی خواهیم داد.
و چه بسیار پیامبرانی که انبوهی از مردان الهی همراه آنان پیکار کردند و در برابر گزندهایی که در راه خدا به آنان رسید، سستی نکردند و ناتوان نشدند و نالان نگشتند، بلکه شکیبایی کردند و خدا شکیبایان را دوست میدارد.
و آنان سخنشان جز این نبود که گفتند: پروردگارا، گناهان ما و زیاده روی ما در کارمان را بر ما ببخشای و گام هایمان را استوار بدار و ما را بر مردم کفرپیشه پیروز گردان.
پس خداوند پاداش دنیا و پاداش نیکوی آخرت را به آنان عطا کرد، چرا که نیکوکار بودند، و خدا نیکوکاران را دوست میدارد.
ای کسانی که ایمان آوردهاید، اگر از کافران پیروی کنید، شما را به عقب بازمی گردانند و از دینتان روی گردان میکنند و از زیانکاران خواهید شد.