Update fa.gharaati
Tue, 12 Apr 2022 02:06:14 +0430
-1,5 +1,5
به نام خداوند بخشندهى بخشندهی مهربان.
سپاس و ستایش مخصوص خداوندى خداوندی است که پروردگار جهانیان است.
[خدایى [خدایی که] بخشنده و مهربان است.
[خدایى [خدایی که] مالک روز جزاست.
[خدایا!] تنها تو را مىپرستیم میپرستیم و تنها از تو یارى مىجوییم. یاری میجوییم.
-7 +7
راه کسانى کسانی که به آنان نعمت دادى، دادی، نه کسانى کسانی که مورد غضب واقع شدند و نه گمراهان.
-9,2 +9,2
آن کتاب [با عظمت که] در [حقّانیت] آن هیچ تردیدى تردیدی راه ندارد، راهنماى راهنمای پرهیزکاران است.
[متّقین] کسانى کسانی هستند که به غیب ایمان دارند و نماز را به پاى مىدارند پای میدارند و از آنچه به آنان روزى روزی دادهایم، انفاق مىکنند. میکنند.
-13,58 +13,58
کسانى کسانی که کفر ورزیدهاند، براى برای آنها یکسان است که هشدارشان بدهى بدهی یا هشدارشان ندهى، ندهی، آنان ایمان نخواهند آورد.
خداوند بر دلها و بر گوش آنان مهر زده است و در برابر چشمانشان پردهاى پردهای است و عذاب بزرگى بزرگی در انتظار آنهاست.
و گروهى گروهی از مردم کسانى کسانی هستند که مىگویند: میگویند: «به خدا و روز قیامت ایمان آوردهایم!» در حالى حالی که ایمان نیاوردهاند.
آنان با خداوند و مؤمنان نیرنگ مىکنند میکنند در حالى حالی که جز خودشان را فریب نمىدهند، نمیدهند، امّا نمىفهمند! نمیفهمند!
در دلهاى دلهای آنان یک نوع بیمارى بیماری است؛ خداوند بر بیمارى بیماری آنان افزوده؛ و به خاطر دروغهایى دروغهایی که مىگفتند، میگفتند، عذاب دردناکى دردناکی در انتظار آنهاست.
و هنگامى هنگامی که به آنان گفته شود: «در زمین فساد نکنید!» مىگویند: میگویند: «ما فقط اصلاح کنندهایم!»
آگاه باشید! اینها همان مفسدانند؛ ولى نمىفهمند. ولی نمیفهمند.
و چون به آنان گفته شود: «شما نیز همانگونه که [سایر] مردم ایمان آوردهاند، ایمان آورید!» میگویند: «آیا ما نیز همانند سادهاندیشان و سبکمغزان، ایمان بیاوریم؟!» آگاه باشید! آنان خود بىخردند، ولى نمىدانند. بیخردند، ولی نمیدانند.
و چون با اهل ایمان ملاقات کنند، میگویند: «ما [نیز همانند شما] ایمان آوردهایم»؛ ولى ولی هرگاه با [همفکرانِ] شیطانصفت خود تنها شوند، مىگویند: میگویند: «ما با شماییم، ما فقط [اهل ایمان را] مسخره مىکنیم». میکنیم».
خداوند آنان را به استهزا مىگیرد میگیرد و آنان را در طغیانشان مهلت مىدهد میدهد تا سرگردان شوند.
آنان کسانى کسانی هستند که به بهاى بهای [از دست دادن] هدایت، خریدار ضلالت و گمراهى گمراهی شدند؛ امّا این داد و ستد، سودشان نبخشید و در شمار هدایتیافتگان درنیامدند.
مَثل آنان (منافقان)، مَثل کسى کسی است که آتشى آتشی افروخته [تا از تاریکى، رهایى تاریکی، رهایی یابد]، پس چون آتش، اطراف خود را روشن ساخت، خداوند روشنایى روشنایی و نورشان را ببرد و آنان را در تاریکىهایى تاریکیهایی که [هیچ] نمىبینند، نمیبینند، رهایشان کند.
آنان [از شنیدن حقّ] کر و [از گفتن حقّ] گنگ و [از دیدن حقّ] کورند، پس ایشان [به سوى سوی حقّ] بازنمىگردند. بازنمیگردند.
یا چون [گرفتاران در] بارانى بارانی تند از آسمانند که در شبی تاریک همراه با رعد و برق [در بیابان] ببارد، [آنان] از ترس صاعقهها و بیم مرگ، انگشتان خود را در گوشهایشان قرار مىدهند، و[لى] میدهند، و[لی] خداوند بر کافران احاطه دارد.
نزدیک است که [روشنایى [روشنایی خیرهکنندهی] برق، نور چشمانشان را برباید. هرگاه که [برق آسمان در آن صحراى صحرای تاریک و بارانى] براى بارانی] برای آنان بدرخشد، [چند گامى] گامی] در پرتو آن راه مىروند؛ ولى میروند؛ ولی همین که تاریکى، تاریکی، ایشان را فراگیرد، میایستند و اگر خداوند بخواهد، شنوایى شنوایی و بینایى بینایی آنان را [از بین] مىبرد، میبرد، همانا خداوند بر هر چیزى چیزی تواناست.
اى ای مردم! پروردگارتان را که شما و پیشینیان شما را آفرید، پرستش کنید تا اهل تقوا شوید.
آن [خداوندى] [خداوندی] که زمین را براى برای شما فرشى فرشی [گسترده] و آسمان را بنایى بنایی [افراشته] قرار داد و از آسمان، آبى آبی فروفرستاد و به وسیلهی آن از میوهها، روزى براى روزی برای شما بیرون آورد، پس براى برای خداوند شریک و همتایى همتایی قرار ندهید با آن که خودتان مىدانید میدانید [که هیچ یک از آنها، نه شما را آفریدهاند و نه روزى مىدهند]. روزی میدهند].
و اگر در آنچه بر بندهى بندهی خود [از قرآن] نازل کردهایم، تردید دارید، یک سوره همانند آن بیاورید و گواهان خود را غیر از خداوند، بر این کار دعوت کنید، اگر راست مىگویید! میگویید!
پس اگر این کار را نکردید، که هرگز نتوانید کرد، از آتشى آتشی بترسید که هیزمش مردم [گناهکار] و سنگها هستند و براى برای کافران مهیا شده است.
و به کسانى کسانی که ایمان آورده و کارهاى کارهای شایسته انجام دادهاند، مژده بده که برایشان باغهایى باغهایی بهشتی است که نهرها از پاى پای [درختان] آن جارى جاری است، هرگاه میوهاى میوهای از آن [باغها] روزى روزی آنان شود، میگویند: «این همان است که قبلاً نیز به ما روزى روزی داده شده بود.» در حالى حالی که همانند آن نعمتها به ایشان داده شده است، [نه خود آنها] و براى برای آنان در بهشت همسرانى همسرانی پاک و پاکیزه است و در آنجا جاودانهاند.
خداوند پروا ندارد از این که به پشهاى پشهای یا فراتر از آن [در کوچکی] مثال بزند، پس آنهایى آنهایی که ایمان دارند، مىدانند میدانند که آن [مثال، گویاى] حقیقتى گویای] حقیقتی است از طرف پروردگارشان، ولى کسانى ولی کسانی که کفر ورزیدهاند، [بهانهجویى [بهانهجویی کرده،] مىگویند: میگویند: «خداوند از این مثل چه منظورى منظوری داشته است؟» [آرى،] [آری،] خداوند بسیارى بسیاری را بدان [مثال] گمراه و بسیارى بسیاری را بدان هدایت مىفرماید. میفرماید. [امّا آگاه باشید که] خداوند جز افراد فاسق را بدان گمراه نمىکند. نمیکند.
[فاسقان] کسانى کسانی هستند که پیمان خدا را پس از آن که محکم بستند، مىشکنند، میشکنند، و پیوندهایى پیوندهایی را که خدا دستور داده برقرار سازند، قطع مىنمایند، مینمایند، و در زمین فساد مىکنند، میکنند، قطعاً آنان زیانکارانند.
چگونه به خداوند کافر مىشوید، میشوید، در حالى حالی که شما [اجسام بىروح بیروح و] مردگانى مردگانی بودید که او به شما زندگى زندگی بخشید، سپس شما را مىمیراند میمیراند و بار دیگر شما را زنده مىکند، میکند، سپس به سوى سوی او بازگردانده مىشوید. میشوید.
اوست آن کسی که آنچه در زمین است، همه را براى برای شما آفرید، سپس به آفرینش آسمان پرداخت و آنها را به صورت هفت آسمان، استوار نمود و او بر هر چیزى چیزی آگاه است.
و [به یاد آور] هنگامى هنگامی که پروردگارت به فرشتگان گفت: «من بر آنم که در زمین جانشینى جانشینی قرار دهم.» فرشتگان گفتند: «آیا کسى کسی را در زمین قرار مىدهى میدهی که در آن فساد کند و خونها بریزد؟ در حالى حالی که ما با حمد و ستایش، تو را تنزیه و تقدیس مىکنیم.» میکنیم.» خداوند فرمود: «به راستی من حقایقى حقایقی را مىدانم میدانم که شما نمىدانید.» نمیدانید.»
و خداوند همهى همهی اسماء (حقایق و اسرار هستى) هستی) را به آدم آموخت، سپس آنها را به فرشتگان عرضه داشت و فرمود: «اگر راست مىگویید، میگویید، [و از آدم شایستهترید،] از اسامى اسامی اینها به من خبر دهید.»
فرشتگان گفتند: «پروردگارا! تو پاک و منزهى! منزهی! ما چیزى چیزی جز آنچه تو به ما آموختهاى نمىدانیم، آموختهای نمیدانیم، همانا تو داناى حکیمى!» دانای حکیمی!»
[خداوند] فرمود: «اى «ای آدم! فرشتگان را از نامهاى نامهای آنان خبر ده!» پس چون آدم آنها را از نامهایشان خبر داد، خداوند فرمود: «آیا به شما نگفتم که اسرار آسمانها و زمین را مىدانم میدانم و آنچه را آشکار مىکنید میکنید و آنچه را پنهان مىداشتید، مىدانم؟» میداشتید، میدانم؟»
و هنگامى هنگامی که به فرشتگان گفتیم: «براى «برای آدم سجده کنید.» همگى همگی سجده کردند. جز ابلیس که سر باز زد و تکبّر کرد، و از کافران گردید.
و گفتیم: «اى «ای آدم! تو با همسرت در این باغ سکونت کن و از آن هر چه مىخواهید میخواهید به فراوانى فراوانی و گوارایى گوارایی بخورید، امّا به این درخت نزدیک نشوید که از ستمگران خواهید شد.»
پس شیطان آن دو را به لغزش انداخت و آنان را از باغى باغی که در آن بودند، بیرون کرد و [در این هنگام به آنها] گفتیم: «[از این جایگاه] فرود آیید! در حالى حالی که دشمن یکدیگر خواهید بود و براى برای شما در زمین قرارگاه و تا وقتى وقتی معین بهره و برخوردارى برخورداری خواهد بود.»
پس آدم از سوى سوی پروردگارش کلماتى کلماتی دریافت نمود، [و توبه کرد،] پس خداوند لطف خود را بر او بازگرداند. همانا او توبهپذیر مهربان است.
گفتیم: «همگى «همگی از آن [جایگاه] فرود آیید، و آنگاه که هدایتى هدایتی از طرف من براى برای شما آمد، پس کسانى کسانی که از هدایت من پیروى پیروی کنند، نه برایشان بیمى بیمی است و نه غمگین خواهند شد.»
و[لى] کسانى و[لی] کسانی که کافر شدند و آیات ما را تکذیب کردند، اهل دوزخند و جاودانه در آن خواهند بود.
اى ای فرزندان اسرائیل! نعمتم را که به شما ارزانى ارزانی داشتم، به خاطر بیاورید و به پیمانم [که بستهاید] وفا کنید، تا من [نیز] به پیمان شما وفا کنم و تنها از من پروا داشته باشید.
و به آنچه [از قرآن] نازل کردم، ایمان بیاورید که آنچه را در کتاب شما [از نشانههای آن] آمده است، تصدیق مىکند میکند و نخستین کافر به آن نباشید و آیات مرا به بهاى بهای ناچیز نفروشید و تنها از من پروا کنید.
و حقّ را با باطل نپوشانید و حقیقت را با این که مىدانید، میدانید، کتمان نکنید.
و نماز را به پا دارید و زکات را بپردازید و همراه با رکوعکنندگان، رکوعکنندگان، رکوع نمایید.
آیا مردم را به نیکى نیکی دعوت میکنید و خودتان را فراموش مىنمایید؟ مینمایید؟ با این که شما کتاب [آسمانى] [آسمانی] را مىخوانید. میخوانید. آیا هیچ فکر نمىکنید؟ نمیکنید؟
و از صبر و نماز یارى یاری جویید، [و با شکیبایى شکیبایی و توجه به پروردگار، نیرو بگیرید،] و این کار جز براى برای خاشعان، دشوار و سنگین است.
آنان که مىدانند میدانند به پیشگاه پروردگارشان حاضر خواهند شد و به سوى سوی او بازمیگردند.
اى بنىاسرائیل! ای بنیاسرائیل! نعمتم را که به شما ارزانى ارزانی داشتم، به خاطر بیاورید، و [نیز به یاد آورید که] من، شما را بر جهانیان، برترى برتری بخشیدم.
و از روزى روزی بترسید که کسى کسی مجازات دیگرى دیگری را نمىپذیرد نمیپذیرد و شفاعتى شفاعتی از کسى کسی پذیرفته نمىشود نمیشود و غرامتى غرامتی از او قبول نخواهد شد، و [به هیچ صورت] یارى یاری نخواهند شد.
و [نیز به خاطر بیاورید] آن زمان که شما را از چنگال فرعونیان رهایى رهایی بخشیدیم، که همواره شما را به بدترین صورت آزار مىدادند، میدادند، پسران شما را سر مىبریدند میبریدند و زنان شما را [براى کنیزى] [برای کنیزی] زنده نگه مىداشتند میداشتند و در این امر، براى برای شما آزمایشی بزرگ و سخت از طرف پروردگارتان بود.
و هنگامى هنگامی که دریا را براى برای شما شکافتیم و شما را نجات دادیم و فرعونیان را غرق کردیم، در حالى حالی که شما تماشا مىکردید. میکردید.
و هنگامى هنگامی که با موسى موسی چهل شب وعده گذاردیم و شما پس از [آمدن] او [به میقات،] گوساله را [معبود خود] گرفتید، در حالى حالی که ستمکار بودید.
آنگاه پس از آن [انحراف] از شما درگذشتیم تا شاید شکر [این نعمت را] به جاى جای آورید.
و هنگامى هنگامی که به موسى موسی کتاب [تورات] و وسیلهی تشخیص [حقّ از باطل] دادیم، تا شاید شما هدایت شوید.
و زمانى زمانی که موسى موسی به قوم خود گفت: «اى «ای قوم من! شما با [به پرستش] گرفتن گوساله، به خود ستم کردید. پس به سوى سوی خالق خود توبه کنید و بازگردید و [افرادى [افرادی از] خودتان را [که گوساله را به پرستش گرفتند،] به قتل برسانید، این کار براى برای شما در پیشگاه پروردگارتان بهتر است.» پس خداوند توبهى توبهی شما را پذیرفت، زیرا او توبهپذیر مهربان است.
و هنگامى هنگامی که گفتید: «اى موسى! «ای موسی! ما هرگز به تو ایمان نمىآوریم، نمیآوریم، مگر این که خدا را آشکارا [به چشم خود] ببینیم.» پس صاعقه [جان] شما را گرفت، در حالى حالی که تماشا مىکردید. میکردید.
سپس شما را پس از مرگتان [حیات بخشیدیم و] برانگیختیم، شاید شکرگزارى شکرگزاری کنید.
و ابر را بر شما سایبان ساختیم و مَنّ و سَلوى سَلوی را براى برای شما فرستادیم [و گفتیم]: «از نعمتهاى پاکیزهاى نعمتهای پاکیزهای که به شما روزى روزی دادیم بخورید». [ولى [ولی آنها با بهانهجویىهاى بهانهجوییهای خود، کفران نعمت کردند. بدانید که] آنها به ما ستم نکردند، بلکه به خودشان ستم نمودند.
و [به خاطر بیاورید] زمانى زمانی که گفتیم: «وارد این قریه (بیتالمقدّس) شوید و از [نعمتهاى [نعمتهای فراوان] آن، هر چه مىخواهید میخواهید با گوارایى گوارایی بخورید و از درِ [معبد بیتالمقدّس] سجدهکنان و خاشعانه وارد شوید و بگویید»: «خداوندا! گناهان ما را بریز!» «تا ما خطاهاى خطاهای شما را ببخشیم و به نیکوکاران، پاداشى پاداشی افزون خواهیم داد.»
امّا ستمگران [آن را] به سخن دیگرى دیگری غیر از آنچه به ایشان گفته شده بود، تبدیل کردند [به جاى جای حِطَََّه، گفتند: «حِنطَه»] پس بر آن ستمکاران به سزاى گناهى سزای گناهی که مرتکب مىشدند، عذابى میشدند، عذابی از آسمان فروفرستادیم.
و زمانى زمانی که موسى براى موسی برای قوم خویش آب طلبید، به او گفتیم: «عصایت را به سنگ بزن!» ناگاه دوازده چشمهی آب از آن شکافت و جوشید، [به طورى طوری که] هر گروهی [از طوایف دوازدهگانه بنىاسرائیل] بنیاسرائیل] آبشخور خود را شناخت. [گفتیم:] «از روزىِ الهى روزیِ الهی بخورید و بیاشامید و در زمین، تبهکارانه فساد نکنید!»
و زمانى زمانی که گفتید: «اى موسى! «ای موسی! ما هرگز یک نوع غذا را تحمّل نمىکنیم. نمیکنیم. پس پروردگارت را بخوان تا از آنچه زمین مىرویاند، میرویاند، از سبزیجات و خیار و سیر و عدس و پیازش، براى برای ما بیرون آورد.» موسى موسی گفت: «آیا [غذاى] [غذای] پستتر را به جاى [غذاى] جای [غذای] بهتر مىخواهید؟ میخواهید؟ [اکنون که چنین است، بکوشید از این بیابان خارج و] وارد شهر شوید، که هر چه خواستید براى برای شما فراهم است.» پس [مهرِ] ذلّت و درماندگى درماندگی بر آنها زده شد و [بار دیگر] گرفتار غضب پروردگار شدند. این بدان جهت بود که آنها به آیات الهى الهی کفر مىورزیدند میورزیدند و پیامبران را به ناحقّ مىکشتند، میکشتند، و این به سبب آن بود که آنان گنهکار و سرکش و متجاوز بودند.
کسانى کسانی که [به اسلام] ایمان آوردند و کسانى کسانی که به آیین یهود گرویدند و نصارا و صابئان، هر کدام که به خدا و روز قیامت ایمان آورند و عمل صالح انجام دهند، پس پاداششان نزد پروردگارشان مسلّم است. و نه ترسى ترسی بر آنهاست و نه اندوهگین مىشوند. میشوند.
و [به یاد آورید] زمانى زمانی که از شما پیمان گرفتیم و کوه طور را بر فراز شما بالا بردیم [و گفتیم]: «آنچه را [از آیات و دستورات خداوند] به شما دادهایم، با قدرت بگیرید و آنچه را در آن هست، به خاطر داشته باشید [و به آن عمل کنید] تا پرهیزکار شوید.»
-72,33 +72,33
قطعاً از [سرنوشت] کسانى کسانی از شما که در روز شنبه، نافرمانى نافرمانی کردند [و به جاى جای تعطیل کردن این روز، دنبال کار رفتند،] آگاهید، ما به آنان گفتیم: «به شکل بوزینههایی طرد شده درآیید!»
ما این مجازات را درس عبرتى براى عبرتی برای مردم آن زمان و نسلهاى نسلهای بعد از آنان، و پندى براى پندی برای پرهیزکاران قرار دادیم.
و هنگامى هنگامی که موسى موسی به قوم خود گفت: «خداوند به شما فرمان مىدهد [براى میدهد [برای یافتن قاتل] ماده گاوى گاوی را ذبح کنید.» گفتند: «آیا ما را به تمسخر مىگیرى؟» [موسى] میگیری؟» [موسی] گفت: «به خدا پناه مىبرم میبرم از این که از جاهلان باشم.»
[بنىاسرائیل [بنیاسرائیل به موسى] موسی] گفتند: «براى «برای ما پروردگارت را بخوان تا بر ما روشن کند که آن چگونه [گاوى] [گاوی] است؟» [موسى] [موسی] گفت: «خداوند مىفرماید: میفرماید: ماده گاوى گاوی که نه پیر و از کار افتاده باشد و نه بِکر و جوان، [بلکه] میان این دو [و میانسال] باشد. پس آنچه به شما دستور داده شده [هر چه زودتر] انجام دهید.»
[آنان به موسى] موسی] گفتند: «براى «برای ما پروردگارت را بخوان تا بر ما روشن سازد که رنگش چگونه باشد؟» [موسى] [موسی] گفت: «خداوند مىگوید: میگوید: آن ماده گاوى گاوی باشد زرد یکدست، که رنگِ آن، بینندگان را شاد و مسرور سازد!»
[بار دیگر به موسى] موسی] گفتند: «براى «برای ما پروردگارت را بخوان تا بر ما روشن کند چگونه گاوى گاوی باشد؟ زیرا این گاو بر ما مشتبه شده و اگر خداوند بخواهد، [به شناخت آن] هدایت خواهیم شد.»
[موسى] [موسی] گفت: «خداوند مىفرماید: میفرماید: آن گاوى گاوی است که نه چنان رام باشد که زمین را شخم زند و نه کشتزار را آبیارى آبیاری کند. [بیعیب و] سالم است و هیچ لکهاى لکهای در [رنگ] آن نیست.» گفتند: «الآن حقّ [مطلب] را آوردى!» آوردی!» پس [چنان گاوى گاوی را پیدا کردند و] آن را سر بریدند، ولى ولی نزدیک بود انجام ندهند.
و هنگامى هنگامی که فردى فردی را به قتل رساندید و سپس دربارهى دربارهی [قاتل] او، به نزاع پرداختید، ولى ولی خداوند آنچه را شما پنهان مىداشتید، میداشتید، آشکار مىسازد. میسازد.
سپس گفتیم: «قسمتى «قسمتی از گاو ذبح شده را به مقتول بزنید [تا زنده شود و قاتل را معرّفى معرّفی کند]. خداوند اینگونه مردگان را زنده مىکند میکند و آیات خود را به شما نشان مىدهد، میدهد، شاید بیندیشید.»
سپس دلهاى دلهای شما بعد از این [همه کفران] سخت شد، همچون سنگ یا سختتر! چرا که از پارهاى پارهای سنگها، نهرها شکافته [و جارى] مىشود جاری] میشود و پارهاى پارهای از آنها، شکاف برمىدارد برمیدارد و آب از آن تراوش مىکند، میکند، و بعضى بعضی از سنگها از خوف خدا [از فراز کوه] به زیر مىافتد. میافتد. و خداوند از اعمال شما غافل نیست.
[پس اى ای مؤمنان!] آیا انتظار دارید [که یهودیانِ سرسخت،] به [دین] شما ایمان بیاورند؟ در حالى حالی که عدهاى عدهای از آنان، سخنان خدا را مىشنیدند میشنیدند و پس از فهمیدنش، آن را تحریف مىکردند میکردند با آن که [حقّ را] مىدانستند؟! میدانستند؟!
و [همین یهودیان] هنگامى هنگامی که مؤمنان را ملاقات مىکنند، مىگویند: میکنند، میگویند: «ایمان آوردیم.» ولى هنگامى ولی هنگامی که با یکدیگر خلوت مىکنند، [بعضى میکنند، [بعضی به بعضى بعضی دیگر اعتراض کرده،] مىگویند: میگویند: «چرا آنچه را که خداوند [دربارهى [دربارهی صفات آخرین پیامبر] براى برای شما [در تورات] گشوده [به مسلمانان] بازگو مىکنید میکنید تا [روز رستاخیز] در پیشگاه پروردگارتان، بر ضدّ شما به آن استدلال کنند؟ پس آیا نمىفهمید؟!» نمیفهمید؟!»
آیا نمىدانند نمیدانند که خداوند آنچه را پنهان مىدارند میدارند و آنچه را آشکار مىکنند، مىداند؟! میکنند، میداند؟!
و پارهاى پارهای از آنان (یهودیان) عوامانى عوامانی هستند که کتاب خدا را جز [مشتی خیالات و] آرزوها نمىدانند نمیدانند و تنها به پندارهایشان دل بستهاند.
پس واى وای بر کسانى کسانی که مطالبى مطالبی را با دست خود مىنویسند، مینویسند، سپس مىگویند: میگویند: «این، از طرف خداست.» تا به آن، بهاىِ اندکى بهایِ اندکی بستانند، پس واى وای بر آنها از آنچه دستهایشان نوشت و واى وای بر آنها از آنچه [از این راه] به دست مىآورند! میآورند!
و [یهود] گفتند: «جز چند روزى روزی محدود، هرگز آتش دوزخ به ما نخواهد رسید.» بگو: «آیا پیمانى پیمانی از نزد خدا گرفتهاید که البتّه خداوند هرگز از پیمانش تخلّف نمىورزد، نمیورزد، یا چیزى چیزی را که نمىدانید نمیدانید به خدا نسبت مىدهید؟!»
آرى، کسانى میدهید؟!»
آری، کسانی که مرتکب گناه شوند و گناهشان آنان را فراگیرد [و آثار گناهان سراسر وجودشان را بپوشاند]، آنها اهل آتشند و همیشه در آن خواهند بود.
و کسانى کسانی که ایمان آورده و کارهاى کارهای شایسته انجام دادهاند، آنان اهل بهشتند و در آن جاوِدانه خواهند ماند.
و [به یاد آرید] زمانى زمانی که از بنىاسرائیل بنیاسرائیل پیمان گرفتیم که جز خداوند یگانه را پرستش نکنید و به پدر و مادر و خویشان و یتیمان و بینوایان، احسان کنید و با مردم، به زبان خوش سخن بگویید و نماز را برپاى برپای دارید و زکات بدهید. امّا شما جز عدّهى کمى، عدّهی کمی، [از این پیمان] سرپیچى سرپیچی کردید و [از وفاى وفای به آن] روىگردان رویگردان شدید.
و هنگامى هنگامی که از شما پیمان گرفتیم، خونهاى خونهای یکدیگر را نریزید و همدیگر را از سرزمین خود بیرون نکنید، پس شما [به این پیمان] اقرار کردید و خود بر آن گواهی میدهید.
امّا این شما هستید که یکدیگر را به قتل مىرسانید میرسانید و جمعى جمعی از خودتان را از سرزمینشان [آواره و] بیرون مىکنید میکنید و علیه آنان، به گناه و تجاوز همدیگر را پشتیبانى مىکنید. ولى پشتیبانی میکنید. ولی اگر همانان به صورت اسیران نزد شما آیند، بازخریدشان مىکنید میکنید [تا آزادشان سازید] در حالى حالی که [نه تنها کشتن، بلکه] بیرونراندن بیرونراندن آنها [نیز] بر شما حرام بود. آیا به بعضى بعضی از دستورات کتاب آسمانى آسمانی ایمان مىآورید میآورید و به برخى برخی دیگر کافر مىشوید؟ میشوید؟ پس جزاى جزای هر کس از شما که این عمل را انجام دهد، جز رسوایى رسوایی در این جهان، چیزى چیزی نخواهد بود و روز قیامت به سوی سختترین عذاب روانه شوند و خداوند هرگز از آنچه انجام مىدهید، میدهید، غافل نیست.
آنها کسانى کسانی هستند که زندگى زندگی دنیا را به بهاى بهای [از دست دادن] آخرت خریدهاند، از این رو از عذاب آنها کاسته نمىشود نمیشود و آنها یارى یاری نخواهند شد.
و به موسى موسی کتاب [تورات] دادیم و از پس او پیامبرانى پى پیامبرانی پی در پى پی فرستادیم و به عیسىبنمریم عیسیبنمریم [معجزات و] دلایل روشن بخشیدیم و او را با روحالقدس، تأیید و یارى یاری نمودیم. پس چرا هرگاه پیامبرى چیزى پیامبری چیزی بر خلاف هواى هوای نفس شما آورد، در برابر او تکبّر ورزیدید، [و به جاى جای ایمان آوردنِ به او] جمعى جمعی را تکذیب کردید و جمعى جمعی را به قتل رساندید؟!
و آنها [از روى روی استهزا به پیامبران] گفتند: «دلهاى «دلهای ما در غلاف است [و ما از گفتههاى گفتههای شما چیزى نمىفهمیم].» چیزی نمیفهمیم].» چنین نیست، بلکه خداوند به سبب کفرشان، آنها را از رحمت خود دور ساخته [و چیزى چیزی درک نمىکنند]، نمیکنند]، پس اندکى اندکی ایمان مىآورند. میآورند.
و چون از سوى سوی خداوند، کتابى براى کتابی برای آنها آمد که نشانههایى نشانههایی را که در کتابشان آمده است، راست مىشمرد، میشمرد، و پیش از این به خود نوید مىدادند میدادند [که با کمک پیامبر جدید] بر کافران پیروز گردند، با این همه، هنگامى هنگامی که این [کتاب، و پیامبرى] پیامبری] را که شناخته بودند، نزد آنان آمد، به او کافر شدند، پس لعنت خدا بر کافران باد!
چه بد است آنچه که خویشتن را به آن فروختند، که از روى روی حسد، به آیاتى آیاتی که خدا فرستاده بود، کافر شدند [و گفتند]: «چرا خداوند از فضل خویش بر هر کس از بندگانش که بخواهد، [آیاتش را] نازل مىکند؟!» میکند؟!» پس به قهر پى پی در پى الهى پی الهی گرفتار شدند. و براى برای کافران، مجازاتى مجازاتی خوارکننده است.
و هنگامى هنگامی که به آنها گفته شود: «به آنچه خداوند نازل کرده، ایمان آورید.» میگویند: «ما تنها به چیزى چیزی ایمان مىآوریم میآوریم که بر [پیامبر] خودمان نازل شده باشد.» و به غیر آن کافر مىشوند، میشوند، در حالى حالی که آن [قرآن] حقّ است و آنچه را [از نشانههای نشانههای آن] در کتاب ایشان آمده است، تصدیق مىکند. میکند. بگو: «اگر [به آیاتى آیاتی که بر خودتان نازل شده] مؤمن بودید، پس چرا پیامبران خدا را پیش از این به قتل مىرساندید؟!» میرساندید؟!»
و موسى موسی [آن همه دلایل روشن و] معجزات براى برای شما آورد، ولى ولی شما پس از [غیبت] او گوساله را [به خدایى] خدایی] گرفتید، در حالى حالی که ستمکار بودید.
و آنگاه که از شما پیمان گرفتیم و کوه طور را بر فراز شما بالا بردیم [و گفتیم]: «دستوراتى «دستوراتی که به شما دادهایم، محکم بگیرید و گوش دهید [و عمل کنید].» [امّا آنان] گفتند: «شنیدیم و نافرمانى نافرمانی کردیم.» و به سبب کفرشان، به [پرستش] گوساله دل باختند. بگو: «اگر ادّعاى ادّعای ایمان دارید، [بدانید که] ایمانتان شما را به بدچیزى بدچیزی فرمان مىدهد.» میدهد.»
بگو: «اگر [آن چنان كه مدّعى مدّعی هستید] سراى سرای آخرت در نزد خداوند مخصوص شماست، نه سایر مردم، پس آرزوى آرزوی مرگ كنید، اگر راست مىگویید.»
ولى میگویید.»
ولی آنها به سبب آنچه از [اعمال بد که از] پیش فرستادهاند، هرگز آرزوى آرزوی مرگ نخواهند كرد و خداوند به حال ستمگران، آگاه است.
[اى [ای پیامبر!] هر آینه یهود را حریصترینِ مردم، حتّى حتّی [حریصتر] از مشركان، بر زندگى زندگی [این دنیا و اندوختن ثروت] خواهى خواهی یافت، [تا آنجا كه] هر یك از آنها دوست دارد هزار سال عمر كند، در حالى حالی كه [اگر] این عمر طولانى طولانی به آنان داده شود، آنان را از عذاب خداوند باز نخواهد داشت و خداوند به اعمال آنها بیناست.
[یهود مىگویند: میگویند: «چون فرشتهاى فرشتهای كه وحى وحی بر تو نازل مىكند، میكند، جِبرئیل است، ما به تو ایمان نمىآوریم.»] نمیآوریم.»] بگو: «هر كه دشمن جِبرئیل باشد [در حقیقت دشمن خداست].» چرا كه او به فرمان خدا، قرآن را بر قلب تو نازل كرده است، [قرآنى] [قرآنی] كه كتب آسمانى آسمانی پیشین را تصدیق مىكند میكند و مایهى مایهی هدایت و بِشارت براى برای مؤمنان است.
-106,16 +106,16
همانا آیات روشنى روشنی به سوى سوی تو فرستادیم و جز فاسقان كسى كسی به آنها كفر نمىورزد. نمیورزد.
و آیا چنین نبود كه هر بار یهود پیمانى پیمانی [با خدا و پیامبر] بستند، جمعى جمعی از آنان، آن را دور افكندند؟ حقیقت این است كه بیشتر آنها ایمان ندارند.
و هنگامى هنگامی كه فرستادهاى فرستادهای [چون پیامبر خاتم] از سوى سوی خدا به سراغشان آمد كه با نشانههایى نشانههایی كه نزد آنها بود، مطابقت داشت، گروهى گروهی از اهل كتاب، كتاب خدا را پشت سر افكندند، گویى گویی هیچ از آن آگاهى آگاهی ندارند.
و [یهود] آنچه را [از افسون و سحر] که شیاطین [جنّ و انس] در عصر سلیمان مىخواندند، پیروى میخواندند، پیروی کردند و سلیمان هرگز [دست به سحر نیالود و] کافر نشد ولی شیاطین، کفر ورزیدند که به مردم سحر و جادو مىآموختند میآموختند و [نیز یهود] از آنچه بر دو فرشته، هاروت و ماروت، در شهر بابل نازل شده بود [پیروى [پیروی نمودند. آنها سحر را براى آشنایى برای آشنایی با طرز ابطال آن به مردم مىآموختند.] میآموختند.] و به هیچ کس چیزى نمىآموختند، چیزی نمیآموختند، مگر این که قبلاً به او مىگفتند: میگفتند: «ما وسیلهی آزمایشِ شما هستیم، [با به کار بستن سحر] کافر نشوید [و از این تعلیمات، سوء استفاده نکنید].» ولى ولی آنها از آن دو فرشته مطالبى مطالبی را مىآموختند میآموختند تا بتوانند به وسیلهی آن میان مرد و همسرش جدایى جدایی بیافکنند. ولى هیچگاه ولی هیچگاه بدون خواست خدا، نمىتوانند نمیتوانند به کسى کسی ضرر برسانند. آنها مطالبی را فرامىگرفتند فرامیگرفتند که براى برای آنان زیان داشت و نفعى نفعی نمیرساند، و مسلّماً مىدانستند میدانستند هر کس خریدار این گونه متاع باشد، بهرهاى بهرهای در آخرت نخواهد داشت و به راستى راستی خود را به بد چیزى چیزی فروختند، اگر مىفهمیدند. میفهمیدند.
و اگر آنها ایمان آورده و پرهیزکار شده بودند، قطعاً پاداشى پاداشی که نزد خداست، براى برای آنان بهتر بود، اگر آگاهى آگاهی داشتند.
اى کسانى ای کسانی که ایمان آوردهاید! [هنگامى [هنگامی که از پیامبر تقاضاى تقاضای مهلت براى برای درک آیات قرآن مىکنید، میکنید، به او] نگویید: «راعِنا، مراعاتمان کن!» بلکه بگویید: «اُنظُرنا، ما را در نظر بگیر!» [زیرا راعِنا، به معناى معنای «ما را تحمیق کن» نیز هست و دستاویزى دستاویزی است براى برای دشمن]؛ و [این توصیه را] بشنوید، و براى برای کافران عذاب دردناکى دردناکی است.
کافرانِ از اهل کتاب و مشرکان، دوست ندارند که هیچ خیر و نیکى نیکی از طرف پروردگارتان بر شما نازل شود. در حالى حالی که خداوند، رحمت خود را به هر که بخواهد، اختصاص مىدهد، میدهد، و خداوند صاحب فضل بزرگ است.
هر [حکم و] آیهاى آیهای را نَسخ کنیم و یا [نزول] آن را به تأخیر اندازیم، بهتر از آن، یا همانند آن را مىآوریم، میآوریم، آیا نمىدانى نمیدانی که خدا بر هر چیزى چیزی تواناست؟
آیا ندانستى ندانستی که حکومت آسمانها و زمین تنها از آن خداست؟ و جز خدا براى برای شما هیچ یاور و سرپرستى سرپرستی نیست.
آیا مىخواهید میخواهید از پیامبرتان سؤالات و درخواستهایى درخواستهایی [نابجا] کنید، آنگونه که پیش از این، موسى موسی [از طرف بنىاسرائیل] بنیاسرائیل] مورد سؤال قرار گرفت؟ و هر کس [با این بهانهجویىها بهانهجوییها از ایمان سر باز زند و] کفر را به جاى جای ایمان بپذیرد، قطعاً از راه مستقیم گمراه شده است.
بسیارى بسیاری از اهل کتاب [نه تنها خودشان ایمان نمىآورند، نمیآورند، بلکه] از روى حسدى روی حسدی که در درونشان هست، دوست دارند شما را بعد از ایمانتان به کفر بازگردانند، با این که حقّ [بودن اسلام و قرآن،] براى برای آنان روشن شده است، ولى ولی شما [آنها را] عفو کنید و درگذرید تا خداوند فرمان خویش را بفرستد، همانا خداوند بر هر کارى کاری تواناست.
و نماز را برپا دارید و زکات را بپردازید، و هر خیرى خیری که براى برای خود از پیش مىفرستید، میفرستید، آن را نزد خدا [در سراى سرای دیگر] خواهید یافت، همانا خداوند به اعمال شما بیناست.
و آنها گفتند: «هیچ کس، جز یهود یا نصارا، هرگز داخل بهشت نخواهد شد.» اینها [پندار و] آرزوهاى آرزوهای آنهاست، بگو: «اگر راست مىگویید، میگویید، دلیل خود را [بر این موضوع] بیاورید!»
آرى، آری، [بهشت در انحصار هیچ گروهى گروهی نیست،] کسى کسی که با اخلاص به خدا روى روی آورد و نیکوکار باشد، پس پاداش او نزد پروردگار اوست، نه ترسى ترسی بر آنهاست و نه غمگین خواهند شد.
و یهودیان گفتند: «نصارا بر حقّ نیستند.» و نصارا گفتند: «یهودیان بر حقّ نیستند.» در حالى حالی که [هر دو گروهِ] آنان، کتاب آسمانى آسمانی را مىخوانند! میخوانند! همچنین افراد نادان دیگر [همچون مشرکان که خبر از کتاب ندارند]، همانند سخن آنها را گفتند. پس خداوند در روز قیامت دربارهی آنچه در آن اختلاف دارند، میان آنها داوری خواهد نمود.
کیست ستمکارتر از آن که نگذاشت نام خدا در مساجد الهى الهی برده شود و در خرابى خرابی آنها تلاش کرد؟ آنان جز با ترس و خوف، حقّ ورود به مساجد را ندارند. بهرهى بهرهی آنان در دنیا، رسوایى رسوایی و خوارى خواری و در آخرت عذاب بزرگ است.
-123,76 +123,76
و [برخى [برخی از اهل کتاب و مشرکان] گفتند: «خداوند، فرزندى براى فرزندی برای خود اختیار کرده است.» منزّه است او، بلکه آنچه در آسمانها و زمین است، از آن اوست و همه در برابر او فرمان برند.
پدیدآورندهی آسمانها و زمین اوست، و هنگامى هنگامی که فرمان [آفرینشِ] چیزى چیزی را صادر کند، فقط مىگوید: میگوید: «باش!» پس آن [چیز، بىدرنگ] بیدرنگ] موجود مىشود. میشود.
افراد ناآگاه گفتند: «چرا خدا با خود ما سخن نمىگوید؟ نمیگوید؟ یا آیه و نشانهاى نشانهای برای خود ما نمىآید؟» نمیآید؟» پیشینیانِ آنها نیز، همینگونه سخن مىگفتند، میگفتند، دلها [و افکار]شان مشابه یکدیگر است، ولى ولی ما [به اندازهى کافى] اندازهی کافی] آیات و نشانهها را براى برای اهل یقین [و حقیقتجویان] روشن ساختهایم.
[اى [ای رسول!] ما تو را به حقّ فرستادیم تا بشارتگر و بیمدهنده باشى باشی و تو مسئول دوزخیان [و جهنّم رفتن آنان] نیستى.
[اى نیستی.
[ای پیامبر!] هرگز یهود و نصارا از تو راضى راضی نخواهند شد تا [آنکه تسلیم خواستهی آنان شوى شوی و] از آیین آنان پیروى کنى. پیروی کنی. بگو: «هدایت، تنها هدایت الهى الهی است.» و اگر از هوا و هوسهاى هوسهای آنان پیروى کنى، پیروی کنی، بعد از آنکه علم [الهى] [الهی] نزد تو آمد، هیچ سرور و یاورى یاوری از ناحیهی خداوند براى برای تو نخواهد بود.
کسانى کسانی که به آنها کتاب آسمانى آسمانی دادهایم و آنرا چنان که سزاوار است، تلاوت [و عمل] مىکنند، میکنند، آنان به آن ایمان مىآورند میآورند و کسانى کسانی که به آن کافر شوند، آنان همان زیانکارانند.
اى بنىاسرائیل! ای بنیاسرائیل! نعمت مرا که به شما ارزانى ارزانی داشتم و شما را بر جهانیان برترى برتری بخشیدم، یاد کنید.
و بترسید از روزى روزی که هیچکس چیزى چیزی [از عذاب خدا] را از دیگرى دیگری دفع نمیکند و هیچگونه عوضى عوضی از او قبول نمیگردد و هیچ شفاعتى، شفاعتی، او را سود ندهد و [از جانب هیچ کسى] یارى کسی] یاری نمیشود.
و هنگامى هنگامی که پروردگارِ ابراهیم، او را با حوادث گوناگونى گوناگونی آزمود و او به خوبى خوبی از عهدهی آزمایش برآمد. خداوند به او فرمود: «من تو را امام مردم قرار دادم.» ابراهیم گفت: «از دودمان من نیز [امامانى [امامانی قرار بده].» خداوند فرمود: «پیمان من به ستمکاران نمىرسد». نمیرسد».
و [به یادآور] هنگامى هنگامی که خانه[ى خانه[ی کعبه] را محل بازگشت و اجتماع و مرکز امن براى برای مردم قرار دادیم [و گفتیم]: «از مقام ابراهیم، جایگاهى براى جایگاهی برای نماز انتخاب کنید.» و به ابراهیم و اسماعیل تکلیف کردیم که: «خانهی مرا براى برای طوافکنندگان و معتکفان و رکوعکنندگانِ سجدهگزار، پاک و پاکیزه کنید.»
و هنگامى هنگامی که ابراهیم گفت: «پروردگارا! این [سرزمین] را شهرى شهری امن قرار ده و اهل آن را، آنان که به خدا و روز قیامت ایمان آوردهاند، از ثمرات [گوناگون] روزى روزی ده!» [خداوند] فرمود: «و به آنهایى آنهایی که کافر شوند [نیز] بهرهى اندکى بهرهی اندکی خواهم داد. سپس آنها را به قهر به سوى سوی عذاب آتش مىکشانم میکشانم و چه بد، سرانجامى سرانجامی است.»
و هنگامى هنگامی که ابراهیم و اسماعیل، پایههاى پایههای خانه [کعبه] را بالا مىبردند میبردند [و مىگفتند]: میگفتند]: «پروردگارا! از ما بپذیر! همانا تو شنوا و دانایى! دانایی!
پروردگارا! ما را تسلیم خود قرار ده و از نسل ما [نیز] امّتى امّتی که تسلیم تو باشند، پدید آور و راه و روشِ پرستش را به ما نشان ده و توبهى توبهی ما را بپذیر، که همانا تو، توبهپذیرِ مهربانى!» مهربانی!»
«پروردگارا! در میان آنان پیامبرى پیامبری از خودشان برانگیز تا آیات تو را بر آنها بخواند و آنان را کتاب و حکمت بیاموزد و پاکیزه نماید، که تو خود توانا و حکیمى!» حکیمی!»
کیست که از آیین ابراهیم روى روی بگرداند، مگر کسى کسی که خود را به نادانی و بىخردى بیخردی زده است؟ و ما او را در این جهان برگزیدیم و قطعاً او در جهان دیگر [نیز] از صالحان است.
هنگامى هنگامی که پروردگار ابراهیم به او گفت: «تسلیم شو!» [او فرمان پروردگار را از جان و دل پذیرفت و] گفت: «در برابر پروردگار جهانیان تسلیم شدم.»
و ابراهیم و یعقوب، فرزندان خود را به همان آیین سفارش کردند [و گفتند]: «فرزندان من! خداوند براى برای شما این دین [توحیدى] [توحیدی] را برگزیده است. پس [تا پایان عمر بر آن باشید و] جز در حال تسلیم [و فرمانبردارى] فرمانبرداری] نمیرید.»
آیا شما [یهودیان] هنگامى هنگامی که مرگ یعقوب فرارسید، حاضر بودید!؟ آن هنگام که به فرزندان خود گفت: «پس از من چه مىپرستید؟» میپرستید؟» گفتند: «خداى «خدای تو و خداى خدای پدرانت ابراهیم و اسماعیل و اسحاق، خداوند یکتا را و ما در برابر او تسلیم هستیم.»
آنها امّتى امّتی بودند که درگذشتند، دستاورد آنها مربوط به خودشان و دستاورد شما نیز مربوط به خودتان است و شما از آنچه آنان انجام دادهاند، بازخواست نخواهید شد.
[اهل کتاب] گفتند: «یهودى «یهودی یا نصارا شوید تا هدایت یابید.» بگو: «بلکه [پیروى [پیروی از] آیین حقگراىِ حقگرایِ ابراهیم [مایهی هدایت است، زیرا] او از مشرکان نبود.»
[اى [ای مسلمانان!] بگویید: «ما به خدا ایمان آوردهایم و به آنچه بر ما نازل شده و آنچه به ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اَسباط [که پیامبرانى پیامبرانی از نوادگان یعقوبند]، و آنچه به موسى موسی و عیسى عیسی و پیامبران دیگر از طرف پروردگارشان نازل شده است، [ایمان آوردهایم و] ما بین هیچ یک از آنها جدایى جدایی قائل نیستیم [و میان آنان فرق نمىگذاریم نمیگذاریم و] در برابر خداوند تسلیم هستیم.»
اگر آنها [نیز] به مانند آنچه شما بدان ایمان آوردهاید، ایمان بیاورند، همانا هدایت یافتهاند، و اگر سرپیچى سرپیچی نمایند، پس جز این نیست که آنها [با حقّ] در ستیزند و خداوند شرّ آنان را از تو دفع مىکند میکند و او شنواى شنوای داناست.
[این است] رنگآمیزى الهى! رنگآمیزی الهی! و کیست بهتر از خدا در نگارگرى؟ نگارگری؟ و ما تنها او را عبادت مىکنیم.
[اى میکنیم.
[ای پیامبر! به اهل کتاب] بگو: «آیا دربارهى دربارهی خداوند با ما مجادله مىکنید، میکنید، در حالى حالی که او پروردگار ما و شماست و اعمال ما براى برای ما و اعمال شما از آنِ شماست. و ما براى برای او خالصانه عبادت مىکنیم.» میکنیم.»
یا مىگویید میگویید که: «ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب، و پیامبران از فرزندان یعقوب، یهودى یهودی یا نصرانى نصرانی بودند!» بگو: «شما بهتر مىدانید میدانید یا خدا؟» و چه کسى کسی ستمکارتر است از آن کس که گواهى الهى [دربارهى گواهی الهی [دربارهی پیامبران] را که نزد اوست، کتمان کند؟ و خدا از اعمال شما غافل نیست.
آن امّت بگذشت، آنچه آنان به دست آوردند، براى برای خودشان است و آنچه شما به دست آوردید، براى برای خودتان است و شما از آنچه آنان کردهاند، سؤال نخواهید شد.
به زودى زودی مردم بىخرد بیخرد خواهند گفت: «چه چیزى چیزی مسلمانان را از [بیتالمقدّس] قبلهاى قبلهای که بر آن بودند، برگردانید؟» بگو: «مشرق و مغرب از آنِ خداست، هرکه را بخواهد به راه راست هدایت مىکند.» میکند.»
و بدین سان ما شما را امّتى امّتی میانه قرار دادیم تا بر مردم گواه باشید و پیامبر [نیز] بر شما گواه باشد. و قبلهای را که [چندى] [چندی] بر آن بودى، بودی، فقط به خاطر این قرار دادیم تا کسانى کسانی را که از پیامبر پیروى مىکنند پیروی میکنند از آنها که به عقب بازمىگردند، بازمیگردند، معلوم کنیم. و این [تغییرِ قبله،] دشوار بود، جز بر کسانى کسانی که خداوند آنها را هدایت کرده است. و خدا هرگز ایمان شما را [که پیشتر به سوى سوی بیتالمقدّس نماز خواندهاید،] تباه نمىگرداند. نمیگرداند. زیرا خداوند نسبت به مردم، رحیم و مهربان است.
[اى [ای پیامبر!] مىبینیم میبینیم که تو [در انتظار نزول وحى، وحی، چگونه] روى روی به آسمان مىکنى، میکنی، اکنون تو را به سوى قبلهاى سوی قبلهای که از آن خشنود باشى، برمىگردانیم. باشی، برمیگردانیم. پس روى روی خود را به جانب مسجدالحرام کن. و [شما اى ای مسلمانان!] هر جا بودید، روى روی خود را به جانب آن بگردانید. و کسانى کسانی که کتاب به آنها داده شده، مىدانند میدانند که این فرمانِ حقّی است که از ناحیهى ناحیهی پروردگار صادر شده و خداوند از اعمال آنها غافل نیست.
و [اى [ای پیامبر!] اگر هرگونه آیه، [نشانه و دلیلى] براى دلیلی] برای [این گروه از] اهل کتاب بیاورى، بیاوری، از قبلهى قبلهی تو پیروى پیروی نخواهند کرد، و تو نیز پیرو قبلهی آنان نیستى، نیستی، [همانگونه که] هیچیک هیچیک از آنها، از قبلهی دیگرى پیروى دیگری پیروی نخواهد کرد! و اگر پس از آنکه علم [وحى] [وحی] به تو رسیده است، از هوسهاى هوسهای آنان پیروى کنى، بىشک پیروی کنی، بیشک در آن صورت از ستمگران خواهى خواهی بود.
کسانى کسانی که به آنان کتاب دادهایم، پیامبر را همچون پسران خود مىشناسند، میشناسند، و گروهى گروهی از آنان با آن که حقّ را مىدانند، میدانند، کتمان مىکنند. میکنند.
حقّ، [آن چیزى چیزی است که] از سوى سوی پروردگار توست، پس هرگز از تردیدکنندگان مباش.
و هر امّتى قبلهاى امّتی قبلهای دارد که به آن سوى سوی رو مىکند. میکند. پس [دربارهى [دربارهی جهتِ قبله گفتگو نکنید و به جاى جای آن] در نیکىها نیکیها و اعمال خیر بر یکدیگر سبقت جویید. [و بدانید] هر جا که باشید، خداوند همه شما را [در محشر] حاضر مىکند، میکند، همانا خداوند بر هر کارى کاری تواناست.
و از هر جا [که به قصد سفر] خارج شدى، شدی، [به هنگام نماز] روى روی خود را به جانب مسجدالحرام بگردان، این دستور حقّى حقّی است از طرف پروردگارت، و خداوند از آنچه انجام مىدهید، میدهید، غافل نیست.
و [اى [ای پیامبر!] از هر جا خارج شدى، شدی، پس [به هنگام نماز] روى روی خود را به سوى سوی مسجدالحرام بگردان، و [شما نیز اى ای مسلمانان!] هر جا بودید روى روی خود را به سوى سوی آن بگردانید تا مردم، بر ضدّ شما دلیلى دلیلی نداشته باشند، مگر آنها که ستمکار [و لجوج] هستند. پس از آنها نترسید و تنها از من پروا کنید. و [بدانید تغییر قبله براى برای آن بود] که نعمت خود را بر شما تمام کنم، و شاید که شما هدایت شوید.
همانگونه [که براى برای هدایت شما] رسولى رسولی در میان شما از نوع خودتان فرستادیم تا آیات ما را بر شما بخواند و شما را پاک سازد و به شما کتاب و حکمت بیاموزد و آنچه را نمیتوانستید بدانید، به شما یاد دهد.
پس مرا یاد کنید، تا شما را یاد کنم، و براى برای من شکر کنید و کفران نورزید.
اى کسانى ای کسانی که ایمان آوردهاید! [در حوادث سخت زندگى،] زندگی،] از صبر و نماز کمک بگیرید، همانا خداوند با صابران است.
و به آنها که در راه خدا کشته مىشوند میشوند مرده نگویید، بلکه آنان زندهاند، ولى ولی شما نمىفهمید. نمیفهمید.
و قطعاً شما را با چیزى چیزی از قبیل ترس، گرسنگى، گرسنگی، زیان مالى مالی و جانى جانی و کمبود محصولات، میآزماییم و صابران [در این حوادث و بلاها] را بشارت بده!
[صابران] کسانى کسانی هستند که هرگاه مصیبتى مصیبتی به آنها رسد، مىگویند: میگویند: «ما از آنِ خدا هستیم و به سوى سوی او باز مىگردیم.» میگردیم.»
آنانند که درودها و رحمت پروردگارشان، شامل حالشان شده و همانها هدایتیافتگانند. هدایتیافتگانند.
صفا و مروه، از شعائر خداست. پس هر که حجّ خانهى خانهی خدا و یا عمره به جاى جای آورد، مانعى مانعی ندارد که بین صفا و مَروه طواف کند. و [علاوه بر واجبات،] هر کس داوطلبانه کار خیرى خیری انجام دهد، همانا خداوند سپاسگزار سپاسگزار داناست.
کسانى کسانی که دلایل روشن و راهنماییهایی راهنماییهایی را که ما نازل کردهایم، با آن که براى برای مردم در کتاب [آسمانى [آسمانی آنها] بیان نمودهایم، کتمان مىکنند، میکنند، خداوند آنها را لعنت مىکند میکند و همه لعنتکنندگان نیز آنان را لعن مىنمایند. مینمایند.
مگر آنها که توبه کردند و [اعمال بد خود را با اعمال نیک] اصلاح نمودند و [آنچه را کتمان کرده بودند،] آشکار ساختند که من [لطف خود را] بر آنان بازمىگردانم، بازمیگردانم، زیرا من توبهپذیر مهربانم.
کسانى کسانی که کافر شدند و در حال کفر از دنیا رفتند، لعنت خدا و فرشتگان و مردم، همگى همگی بر آنها خواهد بود.
[آنان براى] برای] همیشه در آن [لعنت و دورى دوری از رحمت پروردگار] باقى مىمانند، باقی میمانند، نه از عذابِ آنان کاسته مىشود میشود و نه مهلت داده مىشوند. میشوند.
و معبود شما خدایى خدایی یگانه است، جز او معبودى معبودی نیست، بخشندهى بخشندهی مهربان است.
در آفرینش آسمانها و زمین و آمد و شدِ شب و روز و کشتىهایى کشتیهایی که در دریا در حرکتند تا به مردم سود برسانند و آبى آبی که خداوند از آسمان نازل کرده و با آن زمین مرده را زنده نموده و انواع جنبندگان را در آن گسترده و [همچنین] در تغییر مسیر بادها و ابرهایى ابرهایی که میان آسمان و زمین تحت فرمانند، براى مردمى برای مردمی که مىاندیشند، نشانههایى میاندیشند، نشانههایی گویاست.
و بعضى بعضی از مردم کسانى کسانی هستند که معبودهایى معبودهایی غیر از خداوند براى برای خود برمىگزینند برمیگزینند و آنها را همچون خدا، دوست دارند. امّا آنان که ایمان دارند، محبتشان به خدا [از محبت مشرکان به معبودهایشان] شدیدتر است و آنها که [به خود] ستم کردند، هنگامى هنگامی که عذاب خدا را مشاهده کنند، خواهند دانست که تمام نیروها، تنها به دست خداست و خداوند، سختکیفر است.
در آن هنگام که عذاب را مشاهده کنند و پیوندِ میانشان بریده [و دستشان از همه چیز قطع] گردد، پیشوایان [کفر]، از پیروان خود بیزارى بیزاری میجویند.
و [در آن هنگام] پیروان میگویند: «اى «ای کاش بار دیگر [به دنیا] برمىگشتیم برمیگشتیم تا از این پیشوایان بیزارى بیزاری جوییم، همانگونه که آنها [امروز] از ما بیزارى بیزاری جستند.» بدینسان بدینسان خداوند اعمال آنها را که مایهی حسرت آنهاست، به آنها نشان مىدهد میدهد و هرگز از آتش دوزخ، بیرون نخواهند آمد.
اى ای مردم! از نعمتهاى نعمتهای حلال و پاکیزهاى پاکیزهای که در زمین است، بخورید و از گامهاى گامهای [وسوسهانگیز] شیطان، پیروى پیروی نکنید. به راستى راستی که او دشمن آشکار شماست.
[شیطان،] شما را فقط به بدى بدی و زشتى زشتی فرمان مىدهد میدهد و اینکه اینکه آنچه را نمىدانید، نمیدانید، به خدا نسبت دهید.
و هنگامى هنگامی که به آنها گفته شود: «از آنچه خدا نازل کرده است، پیروى پیروی کنید» میگویند: «بلکه ما از آنچه پدرانِ خود را بر آن یافتیم، پیروى مىنماییم.» پیروی مینماییم.» آیا حتی اگر پدران آنها، چیزى چیزی را درک نمیکردند و به هدایت نمىرسیدند نمیرسیدند [باز هم باید از آنها پیروى پیروی کنند]؟
و مَثَل [تو در دعوت] کافران، چنان است که کسى حیوانى کسی حیوانی را بانگ زند که جز صدایى صدایی و آوایی نمىشنود؛ نمیشنود؛ اینان کر و گنگ و کورند و از این روست که نمىاندیشند.
اى کسانى نمیاندیشند.
ای کسانی که ایمان آوردهاید! از نعمتهاى پاکیزهاى نعمتهای پاکیزهای که به شما روزى روزی دادهایم، بخورید و شکر خدا را به جاى جای آورید. اگر فقط او را پرستش مىکنید. میکنید.
خداوند تنها [خوردن گوشت] مردار و خون و گوشت خوک و آنچه را که [هنگام ذبح] نام غیر خدا بر آن برده شده، حرام کرده است، [ولى] [ولی] آن کس که ناچار شود، در صورتى صورتی که زیادهطلبى زیادهطلبی نکند و از حدّ احتیاج نگذراند، گناهى گناهی بر او نیست، همانا خداوند بخشنده و مهربان است.
کسانى کسانی که آیات کتاب را که خداوند نازل کرده، کتمان مىکنند میکنند و آن را به بهاى کمى مىفروشند، بهای کمی میفروشند، آنها جز آتش در درونشان فرو نمىبرند، نمیبرند، و خداوند روز قیامت با آنها سخن نمىگوید نمیگوید و پاکشان نمىکند نمیکند و براى برای آنها عذاب دردناکى دردناکی است.
آنها کسانى کسانی هستند که گمراهى گمراهی را به بهاى بهای از دست دادن هدایت و عذاب را به جاى جای آمرزش خریدند. پس به راستى راستی چقدر در برابر عذاب خداوند تحمّل دارند؟
آن [عذاب] به جهت آن است که خداوند کتاب [آسمانى] [آسمانی] را به حقّ نازل کرده است و البتّه کسانى کسانی که در کتاب [خدا، با کتمان و تحریف] اختلاف [ایجاد] کردند، همواره در ستیزهاى ستیزهای عمیق هستند.
نیکى نیکی [تنها] این نیست که [به هنگام نماز] روى روی خود را به سوى سوی مشرق یا مغرب بگردانید، بلکه نیکوکار کسى کسی است که به خدا و روز قیامت و فرشتگان و کتاب آسمانى آسمانی و پیامبران ایمان آورده و مال [خود] را با همه علاقهاى علاقهای که به آن دارد، به خویشاوندان و یتیمان و بیچارگان و در راه ماندگان و سائلان، و در [راه آزادى] آزادی] بردگان بدهد، و نماز را برپاى برپای دارد و زکات را بپردازد، و [نیز] آنان که چون پیمان میبندند، به عهد خود وفا میکنند و آنان که در [برابر] سختىها، سختیها، محرومیتها، بیمارىها بیماریها و در میدان جنگ، استقامت مىورزند، میورزند، اینها کسانى کسانی هستند که راست گفتند و اینان همان پرهیزکارانند.
اى کسانى ای کسانی که ایمان آوردهاید! [قانون] قِصاص در مورد کشتگان، بر شما [چنین] مقرّر گردیده است: آزاد در برابر آزاد و برده در برابر برده و زن در برابر زن، پس اگر کسى کسی از سوى سوی برادر [دینى] [دینی] خود [که صاحب خون است،] مورد عفو قرار گیرد، [یا قصاص او به خونبها تبدیل شود،] باید شیوهاى شیوهای پسندیده پیش گیرد و به نیکى نیکی [دیه را به ولىّ ولیّ مقتول] بپردازد، این حکم، تخفیف و رحمتى رحمتی است از ناحیه پروردگارتان، پس کسى کسی که بعد از این [از حکم خدا] تجاوز کند، عذاب دردناکى دردناکی خواهد داشت.
اى ای صاحبان خرد! قصاص براى برای شما، مایهی حیات است. باشد که شما تقوا پیشه کنید.
بر شما مقرّر شده که چون [نشانههاى] [نشانههای] مرگ یکى یکی از شما فرارسد، اگر مالى مالی از خود به جاى جای گذارده، براى برای پدر و مادر و نزدیکان بهطور به طور شایسته وصیت کند، این کار، حقّ و شایستهی پرهیزکاران است.
پس هر کس که آن [وصیت را] بعد از شنیدن، تغییر دهد، گناهش تنها بر همان کسانى کسانی است که آن را تغییر مىدهند، میدهند، همانا خداوند شنوا و داناست.
پس کسى کسی که از انحراف وصیتکننده وصیتکننده [و تمایل او به بعضی وارثان] یا از گناه او [به وصیت،] بترسد و میان آنها را اصلاح دهد، گناهى گناهی بر او نیست، همانا خداوند آمرزنده و مهربان است.
اى کسانى ای کسانی که ایمان آوردهاید! روزه بر شما مقرّر گردید، همانگونه که بر کسانى کسانی که پیش از شما بودند، مقرّر شده بود، باشد که پرهیزکار شوید.
روزهاى محدودى روزهای محدودی [روزه بر شما مقرّر شده است]، ولى ولی هر کس از شما بیمار یا مسافر باشد، پس [به همان] تعداد از روزهاى روزهای دیگر [را روزه بگیرد]، و بر کسانى کسانی که طاقت روزه ندارند [همچون بیماران مزمن و پیران]، لازم است با اطعام مستمندى، مستمندی، کفّاره دهند. و هر کس به میل خود بیشتر نیکى نیکی کند، براى برای او بهتر است، و روزه گرفتن، برایتان بهتر است، اگر [آثار روزه را] بدانید.
ماه رمضان ماهی است که قرآن در آن نازل شده است. [کتابى [کتابی که] هدایتگر مردم با دلایل روشنِ هدایت و وسیلهی تشخیص حقّ از باطل است، پس هر کس از شما که این ماه را دریابد، باید روزه بگیرد. و آن کس که بیمار یا در سفر باشد، روزهاى دیگرى روزهای دیگری را به همان تعداد روزه بگیرد. خداوند براى برای شما آسانى مىخواهد، آسانی میخواهد، نه دشوارى. [قضاى دشواری. [قضای روزه] براى برای آن است که شمارهی مقرّر روزها را تکمیل کنید و خدا را به خاطر این که شما را هدایت کرده، به بزرگى بزرگی یاد کنید، باشد که شکرگزار گردید.
و هرگاه بندگانم از تو دربارهی من بپرسند، [بگو] به راستی من نزدیکم؛ دعاى دعای نیایشگر را آن گاه که مرا مىخواند، میخواند، پاسخ مىگویم. میگویم. آنها نیز دعوت مرا بپذیرند و به من ایمان آورند، باشد که راه یابند و به رشد برسند.
در شبهاى روزهداریِ شبهای روزهداریِ [ماه رمضان]، آمیزش با همسرانتان براى برای شما حلال شد. آنها براى برای شما [همچون] لباسند و شما براى برای آنها [همچون] لباس. خداوند مىدانست میدانست که شما به خود خیانت مىکردید میکردید [و آمیزش را که ممنوع بود، انجام مىدادید]، میدادید]، پس توبهی شما را پذیرفت و از شما درگذشت. اکنون [مىتوانید] [میتوانید] با آنها همبستر شوید و آنچه را خداوند بر شما مقرّر فرموده، طلب کنید. و بخورید و بیاشامید تا رشتهی سپیدِ صبح از رشتهی سیاهِ [شب] براى برای شما آشکار گردد. سپس روزه را تا شب به اتمام رسانید و در حالى حالی که در مساجد به اعتکاف پرداختهاید، با زنان آمیزش نکنید. این حدود و احکام الهى الهی است، پس به آن نزدیک نشوید. خداوند این چنین آیات خود را براى برای مردم روشن مىسازد، میسازد، باشد که پرهیزکار گردند.
و اموال یکدیگر را به باطل [و ناحقّ] در میان خود نخورید و براى برای خوردن بخشى بخشی از اموال مردم به گناه، آنها را به [عنوان رشوه، به کیسهی] حاکمان و قاضىها قاضیها سرازیر نکنید. در حالى حالی که خود مىدانید میدانید [این کار، گناه است].
دربارهی [حکمتِ] هلالهاى هلالهای ماه از تو سؤال مىکنند، میکنند، بگو: «براى «برای آن است که مردم، اوقات [کارهاى [کارهای خویش] و زمان حجّ را بشناسند.» و نیکى نیکی آن نیست که [در حال احرامِ حج،] از پشت خانهها وارد شوید، [آن چنان که در جاهلیت مرسوم بود،] بلکه نیکى نیکی آن است که تقوا پیشه کنید و از درها وارد خانهها شوید، از خدا پروا کنید، باشد که رستگار شوید.
و در راه خدا با کسانى کسانی که با شما مىجنگند، میجنگند، نبرد کنید، ولى ولی از حدّ تجاوز نکنید، که خداوند تجاوزکاران را دوست ندارد.
و آنان [مشرکانی که از هیچ جنایتی رویگردان نیستند،] را هرجا یافتید، بکشید و از [مکه] همان جایى جایی که شما را بیرون کردند، آنها را بیرون کنید و [بدانید که] فتنهانگیزی از کشتار بدتر است. و نزد مسجدالحرام با آنها جنگ نکنید، مگر آن که آنها در آنجا با شما بجنگند، پس اگر با شما پیکار کردند، آنها را به قتل برسانید. چنین است جزاى جزای کافران.
-200,34 +200,34
و با آنها بجنگید تا فتنه و آشوبی باقى باقی نماند و دین، تنها از آنِ خدا شود. پس اگر دست برداشتند، تعدّى تعدّی جز بر ستمکاران روا نیست.
ماه حرام در برابر ماه حرام، و [اگر دشمنان احترام آن را شکستند، شما نیز حقّ دارید مقابله به مثل کنید. زیرا] تمام حرمتها[ى حرمتها[ی شکسته شده، قابل] قصاص است و هر کس به شما حمله کرد، به مانند آن تجاوز، بر او حمله کنید و از خدا بپرهیزید [و زیادهروى زیادهروی ننمایید] و بدانید که خداوند با پرهیزکاران است.
و در راه خدا انفاق کنید و خویش را به دست خود به هلاکت نیافکنید و نیکى نیکی کنید که خداوند نیکوکاران را دوست دارد.
و حجّ و عمره را براى برای خدا به اتمام برسانید و اگر بازداشته شدید [و موانعى موانعی مانند بیمارى بیماری اجازه نداد که حجّ را کامل کنید، بر شماست] قربانى قربانی کردنِ آنچه فراهم است و سرهاى سرهای خود را نتراشید تا قربانى قربانی به قربانگاه برسد و اگر کسى کسی از شما بیمار بود یا ناراحتى ناراحتی در سر داشت [و ناچار بود سر خود را زودتر بتراشد،] باید به عوض آن، روزه بگیرد یا صدقه بدهد و یا گوسفندى گوسفندی را ذبح کند. و چون [از بیمارى بیماری یا دشمن] در امان شدید، پس هر کس به دنبال عمره تمتّع، حج را آغاز کرده، آنچه را از قربانى قربانی که میسّر است [ذبح کند.] و هر کس که قربانى قربانی نیافت، سه روز در ایام حج و هفت روز به هنگامى هنگامی که بازگشتید، روزه بدارد. این، ده روزِ کامل است. [البتّه] این [حجِ تمتّع] براى کسى برای کسی است که خاندانش ساکن [مکه و] مسجدالحرام نباشند. و از خدا پروا کنید و بدانید که خداوند سختکیفر است.
حجّ [در] ماههاى معینى ماههای معینی است، پس هر که در این ماهها فریضهى فریضهی حجّ را ادا میکند، [بداند که] آمیزش جنسى جنسی و گناه و جدال در حج روا نیست. و آنچه از کارهاى کارهای خیر انجام دهید، خدا مىداند. میداند. و زاد وتوشه تهیه کنید که البتّه بهترین زاد و توشه، تقواست. اى ای خردمندان! تنها از من پروا کنید.
گناهى گناهی بر شما نیست که از فضل پروردگارتان [از راه تجارت در ایام حجّ] بهره گیرید. پس چون از عرفات کوچ کردید، خدا را در مَشعَرالحرام یاد کنید. و او را یاد کنید، به پاس آن که شما را هدایت نمود. و قطعاً شما پیش از این، از گمراهان بودید.
سپس از همان جا که مردم کوچ مىکنند، میکنند، [به سوى سوی سرزمین مِنى] مِنی] کوچ کنید. و ازخداوند طلب آمرزش نمایید که خداوند آمرزندهى آمرزندهی مهربان است.
پس چون مناسک [حجّ] خود را انجام دادید، خدا را یاد کنید، همانگونه که پدران خویش را یاد مىکنید، میکنید، بلکه بیشتر و بهتر از آن. پس بعضى بعضی ازمردم کسانى کسانی هستند که مىگویند: میگویند: «خداوندا! به ما در دنیا عطا کن!» آنان در آخرت بهرهاى بهرهای ندارند.
[امّا] بعضى بعضی از مردم مىگویند: میگویند: «پروردگارا! در این دنیا به ما نیکى نیکی عطا کن و در آخرت نیز نیکى نیکی مرحمت فرما و ما را ازعذاب آتش نگهدار!»
آنان از آنچه به دست آوردهاند، آوردهاند، بهره و نصیبى نصیبی دارند و خداوند به سرعت به حساب هر کس مىرسد. میرسد.
و خدا را در روزهاى معینى روزهای معینی یاد کنید، پس هر کس شتاب کند [و اعمال مِنى مِنی را] در دو روز [انجام دهد،] گناهى گناهی بر او نیست و هر که تأخیر کند [و اعمال را در سه روز انجام دهد نیز،] گناهى گناهی بر او نیست. [البته این اختیار] براى کسى برای کسی است که [از محرّماتِ احرام] پرهیز کرده باشد. و از خدا پروا کنید و بدانید شما به سوى سوی او محشور خواهید شد.
و گفتارِ بعضى بعضی از مردم دربارهی زندگى زندگی دنیا، مایهى مایهی اعجاب تو مىشود میشود و خداوند را بر آنچه در دل دارد، گواه مىگیرد میگیرد [در حالى حالی که] او سرسختترینِ دشمنان است.
و چون از تو روى روی گرداند [یا به قدرت و حکومت رسد]، براى برای فساد در زمین تلاش میکند میکند و کشت و زرع و نسلِ انسان را نابود میسازد میسازد و خداوند فساد و تبهکاری را دوست ندارد.
و هنگامى هنگامی که به او گفته شود: «از خداى خدای پروا کن!» غرور و نخوت، او را به گناه میکشاند. پس آتش دوزخ براى برای او کافى کافی است و چه بد جایگاهى جایگاهی است!
و از میان مردم کسى کسی است که جان خود را براى برای کسب خشنودى خشنودی خدا مىفروشد میفروشد و خداوند نسبت به بندگان مهربان است.
اى کسانى ای کسانی که ایمان آوردهاید! همگى همگی در صلح و آشتى آشتی درآیید و گامهاى گامهای شیطان را پیروى پیروی نکنید که او دشمن آشکار شماست.
و اگر بعد از آن که نشانههاى نشانههای روشن براى برای شما آمد، دچار لغزش شدید، بدانید که خداوند عزیز و حکیم است.
آیا [مشرکان] انتظار دارند که خداوند و فرشتگان در سایبانهایی سایبانهایی از ابر به سوى سوی آنها بیایند [و دلایل تازهاى تازهای در اختیارشان بگذارند]؟! و [چون آنها مخالفت کنند،] کار خاتمه یابد؟ در حالى حالی که همه امور به سوى سوی خدا بازمىگردد. بازمیگردد.
از بنىاسرائیل بنیاسرائیل بپرس که چه اندازه دلایل روشن به آنها دادیم [و آنان کفران کردند]؟ و هر کس نعمتِ [هدایتِ] خدا را پس از آن که به سراغ او آمد، [کفران و] تبدیل کند همانا خداوند سختکیفر است.
زندگى زندگی دنیا، در چشم کافران جلوه یافته است و افراد باایمان را مسخره مىکنند. میکنند. در حالى حالی که مؤمنان و پرهیزکاران در قیامت از آنها برترند. و خداوند هر کس را بخواهد، روزىِ بىشمار روزیِ بیشمار مرحمت مىکند. میکند.
مردم [در آغاز،] امّتى امّتی یگانه و یکدست بودند [به تدریج جوامع و طبقات پدید آمد و میان آنها اختلافاتى اختلافاتی پیدا شد]، پس خداوند پیامبران را بشارتآور و بیمدهنده برانگیخت و با آنان کتاب آسمانى آسمانی را به حقّ نازل نمود تا میان مردم در آنچه اختلاف داشتند، حکم کنند. و تنها کسانى کسانی که کتاب به آنها داده شده بود، پس از آن که نشانههاى نشانههای روشن به آنان رسید، به سبب انحراف از حقّ و ستمگرى، ستمگری، در آن اختلاف کردند. پس خداوند کسانى کسانی را که ایمان آورده بودند، به حقیقتِ آنچه مورد اختلاف بود، به خواست خود هدایت نمود و خداوند هر کس را بخواهد، به راه راست هدایت مىکند. میکند.
آیا گمان کردید داخل بهشت مىشوید، بى میشوید، بی آن که [جهت آزمایش،] پیشآمدِ ناگوارى پیشآمدِ ناگواری همچون پیشآمدِ پیشآمدِ گذشتگان به شما برسد؟! آنان گرفتار تنگدستى تنگدستی و ناخوشى ناخوشی شده و چنان زیر و زبر شدند که پیامبر و افرادى افرادی که ایمان آورده و همراه او بودند، گفتند: «پس یارى یاری خدا کى کی خواهد آمد؟! آگاه باشید که یارى یاری خداوند نزدیک است.»
از تو مىپرسند میپرسند چه چیز انفاق کنند؟ بگو: «هر مالى مالی که [مىخواهید] [میخواهید] انفاق کنید، براى برای پدر و مادر و نزدیکان و یتیمان و مستمندان و در راه ماندگان باشد. و [بدانید] هر کار خیرى خیری که انجام دهید، همانا خداوند به آن آگاه است.»
جهاد [در راه خدا] بر شما مقرّر شد، در حالى حالی که براى برای شما ناخوشایند است و چه بسا چیزى چیزی را خوش نداشته باشید، در حالى حالی که خیر شما در آن است و چه بسا چیزى چیزی را دوست دارید، در حالى حالی که ضرر و شرّ شما در آن است و خداوند [صلاح شما را] مىداند میداند و شما نمىدانید.
[اى نمیدانید.
[ای پیامبر!] از تو دربارهى دربارهی جنگ در ماه حرام سؤال مىکنند، میکنند، بگو: «جنگ در آن ماهها گناهى گناهی بزرگ است، ولى ولی بازداشتنِ [مردم] از راه خدا و کفر ورزیدنِ به او و [بازداشتن مردم از] مسجدالحرام و اخراج ساکنانش از آنجا، [گناهش] نزد خداوند بزرگتر است؛ [زیرا] فتنهانگیزى فتنهانگیزی [و بیرون راندن مؤمنان از دیارشان] از قتل و کشتار بدتر است». [مشرکان] پیوسته با شما مىجنگند، میجنگند، تا اگر بتوانند شما را از دینتان برگردانند، و هر کس از شما که از دینش برگردد و در حال کفر بمیرد، اعمال آنان در دنیا و آخرت تباه مىشود میشود و آنان اهل دوزخند و همیشه در آن خواهند بود.
کسانى کسانی که ایمان آوردهاند و کسانى کسانی که مهاجرت نموده و در راه خدا جهاد کردهاند، آنها به رحمت پروردگار امیدوار هستند و خداوند آمرزنده و مهربان است.
از تو درباره شراب و قمار مىپرسند، میپرسند، بگو: «در آن دو، گناه و زیان بزرگى بزرگی است و منافعى [مادّى] منافعی [مادّی] نیز براى برای مردم دارند؛ و[لى] و[لی] گناه آن دو از سودشان بیشتر است». [همچنین] از تو مىپرسند میپرسند که چه انفاق کنند؟ بگو: «افزون [بر نیاز خود را]» خداوند این چنین آیات را براى برای شما روشن مىسازد میسازد تا شاید بیندیشید.
دربارهی دنیا و آخرت [بیندیشید]. و از تو دربارهی یتیمان مىپرسند، میپرسند، بگو: «اصلاح امور آنان بهتر است و اگر زندگى زندگی خود را با زندگى زندگی آنان بیامیزید، [مانعى [مانعی ندارد،] آنها برادران شما هستند». خداوند، مفسد را از مصلح بازمىشناسد بازمیشناسد و اگر خدا مىخواست، میخواست، شما را در تنگنا مىنهاد، مینهاد، [و دستور مىداد میداد در عین سرپرستى سرپرستی یتیمان، اموال آنها را از اموال خود جدا سازید، ولى ولی خداوند چنین نمىکند.] نمیکند.] همانا او توانا و حکیم است.
و با زنان مشرک، ازدواج نکنید تا ایمان آورند. و قطعاً کنیز باایمان از زن [آزاد] مشرک بهتر است، هر چند [زیبایى [زیبایی او] شما را به شگفتى شگفتی آورد. و به مردان مشرک، زن ندهید تا ایمان آورند و قطعاً بردهی باایمان از مرد [آزاد] مشرک بهتر است، هر چند [ثروت او] شما را به شگفتى شگفتی وادارد. آن مشرکان [شما را] به سوى سوی آتش دعوت مىکنند، میکنند، در حالى حالی که خداوند با فرمان خود، شما را به بهشت و آمرزش فرامىخواند فرامیخواند و آیات خویش را براى برای مردم روشن مىکند میکند تا شاید متذکر شوند.
و از تو درباره حِیض [و عادت ماهانهی زنان] سؤال مىکنند، میکنند، بگو: «آن، چیزی است رنجآور، رنجآور، پس در حال حیض از زنان کنارهگیرى کنارهگیری کنید، و با آنها نزدیکى نزدیکی ننمایید تا پاک شوند. پس هنگامى هنگامی که پاک شدند، آنگونه که خداوند به شما فرمان داده با آنها آمیزش کنید. خداوند هم توبهکنندگان را دوست دارد، و هم پاکان را.»
زنان شما کشتزارِ شمایند، هر جا و هرگاه که بخواهید، به کشتزار خود درآیید و [با پرورش فرزندان صالح، اثر نیکى] براى نیکی] برای خود، از پیش بفرستید. و از خدا پروا کنید و بدانید که او را ملاقات خواهید کرد، و به مؤمنان، بشارت ده!
و خدا را دستاویز سوگندهاى سوگندهای خود قرار مدهید تا [بدین بهانه] از نیکوکارى نیکوکاری و پرهیزکارى پرهیزکاری و سازش دادنِ میان مردم شانه خالی کنید. همانا خداوند شنوا و داناست.
خداوند، شما را به خاطر سوگندهاى سوگندهای بیهوده و بدون قصد، بازخواست نمیکند، امّا به آنچه دلهاى دلهای شما قصد کرده، بازخواست میکند. و خداوند آمرزنده و بردبار است.
کسانى کسانی که [به قصد آزار همسر،] سوگند میخورند که با زنان خویش نیامیزند، باید چهار ماه انتظار بکشند. پس اگر [از سوگند خود دست برداشته و به آشتى] آشتی] برگشتند، خداوند آمرزنده و مهربان است.
-235,16 +235,16
زنانِ طلاق داده شده، باید تا سه مرتبه عادت ماهانه دیدن انتظار بکشند [و عدِّه نگه دارند]، و اگر به خدا و روز رستاخیز ایمان دارند، براى برای آنها روا نیست که آنچه را خدا در رحم آنها آفریده است، کتمان کنند. و شوهرانشان اگر سر آشتى آشتی دارند، به بازآوردن آنها در این مدّت، [از دیگران] سزاوارترند. و براى برای زنان در برابر وظایفى وظایفی که بر عهده دارند، حقوق شایستهاى شایستهای مقرّر گردیده است و برای مردان نسبت به آنان، [وظایف و حقوقی] افزونتر افزونتر است و خداوند توانا و حکیم است.
طلاق [قابل رجوع، حدّاکثر] دو مرتبه است. [و پس از آن] یا باید به طور شایسته همسر خود را نگهدارد و یا با نیکى نیکی او را رها کند و براى برای شما مردان روا نیست که چیزى چیزی از آنچه به همسرانتان دادهاید، پس بگیرید، مگر این که دو همسر بترسند که حدود الهى الهی را برپا ندارند. پس اگر بترسید که آنان حدود الهى الهی را رعایت نکنند، مانعى مانعی ندارد که زن فدیه و عوضى عوضی بدهد، [و طلاق بگیرد.] اینها حدود و مرزهاى الهى مرزهای الهی است، پس از آن تجاوز نکنید. و هر کس از حدود الهى الهی تجاوز کند، ستمکار است.
پس اگر [براى [برای بار سوم] او را طلاق داد، دیگر آن زن بر او حلال نخواهد بود، مگر آن که به ازدواج مرد دیگرى دیگری درآید، پس اگر [شوهر دوم] او را طلاق داد، مانعى مانعی ندارد که به یکدیگر بازگشت کنند؛ البتّه در صورتى صورتی که امید داشته باشند حدود الهى الهی را برپا دارند. و اینها حدود الهى الهی است که خداوند آن را براى افرادى برای افرادی که آگاهند، بیان میکند.
و هنگامى هنگامی که زنان را طلاق دادید و به پایان مهلتِ [عدِّه] رسیدند، پس یا به طرز شایسته آنها را نگاه دارید [و آشتى آشتی کنید] و یا آنها را به طرز پسندیدهاى پسندیدهای رها سازید. و براى برای آزار رسانیدن، آنان را نگاه ندارید تا [به حقوقشان] تجاوز کنید و کسى کسی که چنین کند، به خویشتن ستم کرده است. و مبادا آیات خدا را به مسخره بگیرید. و نعمتى نعمتی را که خداوند به شما داده و کتاب آسمانى آسمانی و حکمتى حکمتی را که بر شما نازل کرده و شما را با آن پند مىدهد، میدهد، به یاد بیاورید و از خدا پروا کنید و بدانید خداوند از هر چیزى چیزی آگاه است.